بهترین منبع برای شهاب حسینی
شهاب حسینی - تبریک اهالی سینما به شهاب + متن تبریک امین تارخ + جلد روزنامه ی "بانی فیلم"
پس از دریافت جایزه بهترین فیلمنامه توسط اصغر فرهادى و بهترین بازیگر کن ۶٩ توسط شهاب حسینى فضاى مجازى به اشغال پیام هاى تبریک اهالى سینما به این دو هنرمند درآمد.
حسین پاکدل، باران کوثرى، حبیب رضایى. بهاره کیان افشار ، بهنوش بختیاری و… از جمله این هنرمندان بودند که در لحظات نخست موفقیت فرهادى و حسینى به انها تبریک گفتند. امین تارخ رییس شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران در پیامی، کسب جایزه جهانی بهترین بازیگر از فستیوال کن را به این هنرمند تبریک گفت.
در این پیام آمده است:
برای شهاب حسینی؛ زنده باشی!
توانی بزرگ بر شانه هایت بود و هست که شهاب گونه و پر تاثیر به مردم این دیار نمایاندی و اکنون جهان را به خود نیز خواندی.
جایگاهی بلند داری عزیز دل.جایگاهی به بلندای صداقتت و درونی پر خروش.تا به بار نشیند آنچه باید.
نخل طلای کن نشانی اندک از آن است.تا نشان های بزرگ تر چه باشد.
بهترین های خداوند از آن تو که شایسته بهترین هایی.
امین تارخ
جلد امروز "بانی فیلم":
شهاب حسینی - تبریک اهالی سینما به شهاب + متن تبریک امین تارخ + جلد روزنامه ی "بانی فیلم"
پس از دریافت جایزه بهترین فیلمنامه توسط اصغر فرهادى و بهترین بازیگر کن ۶٩ توسط شهاب حسینى فضاى مجازى به اشغال پیام هاى تبریک اهالى سینما به این دو هنرمند درآمد.
حسین پاکدل، باران کوثرى، حبیب رضایى. بهاره کیان افشار ، بهنوش بختیاری و… از جمله این هنرمندان بودند که در لحظات نخست موفقیت فرهادى و حسینى به انها تبریک گفتند. امین تارخ رییس شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران در پیامی، کسب جایزه جهانی بهترین بازیگر از فستیوال کن را به این هنرمند تبریک گفت.
در این پیام آمده است:
برای شهاب حسینی؛ زنده باشی!
توانی بزرگ بر شانه هایت بود و هست که شهاب گونه و پر تاثیر به مردم این دیار نمایاندی و اکنون جهان را به خود نیز خواندی.
جایگاهی بلند داری عزیز دل.جایگاهی به بلندای صداقتت و درونی پر خروش.تا به بار نشیند آنچه باید.
نخل طلای کن نشانی اندک از آن است.تا نشان های بزرگ تر چه باشد.
بهترین های خداوند از آن تو که شایسته بهترین هایی.
امین تارخ
جلد امروز "بانی فیلم":
شهاب حسینی - تبریک اهالی سینما به شهاب + متن تبریک امین تارخ + جلد روزنامه ی "بانی فیلم"
پس از دریافت جایزه بهترین فیلمنامه توسط اصغر فرهادى و بهترین بازیگر کن ۶٩ توسط شهاب حسینى فضاى مجازى به اشغال پیام هاى تبریک اهالى سینما به این دو هنرمند درآمد.
حسین پاکدل، باران کوثرى، حبیب رضایى. بهاره کیان افشار ، بهنوش بختیاری و… از جمله این هنرمندان بودند که در لحظات نخست موفقیت فرهادى و حسینى به انها تبریک گفتند. امین تارخ رییس شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران در پیامی، کسب جایزه جهانی بهترین بازیگر از فستیوال کن را به این هنرمند تبریک گفت.
در این پیام آمده است:
برای شهاب حسینی؛ زنده باشی!
توانی بزرگ بر شانه هایت بود و هست که شهاب گونه و پر تاثیر به مردم این دیار نمایاندی و اکنون جهان را به خود نیز خواندی.
جایگاهی بلند داری عزیز دل.جایگاهی به بلندای صداقتت و درونی پر خروش.تا به بار نشیند آنچه باید.
نخل طلای کن نشانی اندک از آن است.تا نشان های بزرگ تر چه باشد.
بهترین های خداوند از آن تو که شایسته بهترین هایی.
امین تارخ
جلد امروز "بانی فیلم":
شهاب حسینی - تبریک اهالی سینما به شهاب + متن تبریک امین تارخ + جلد روزنامه ی "بانی فیلم"
پس از دریافت جایزه بهترین فیلمنامه توسط اصغر فرهادى و بهترین بازیگر کن ۶٩ توسط شهاب حسینى فضاى مجازى به اشغال پیام هاى تبریک اهالى سینما به این دو هنرمند درآمد.
حسین پاکدل، باران کوثرى، حبیب رضایى. بهاره کیان افشار ، بهنوش بختیاری و… از جمله این هنرمندان بودند که در لحظات نخست موفقیت فرهادى و حسینى به انها تبریک گفتند. امین تارخ رییس شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران در پیامی، کسب جایزه جهانی بهترین بازیگر از فستیوال کن را به این هنرمند تبریک گفت.
در این پیام آمده است:
برای شهاب حسینی؛ زنده باشی!
توانی بزرگ بر شانه هایت بود و هست که شهاب گونه و پر تاثیر به مردم این دیار نمایاندی و اکنون جهان را به خود نیز خواندی.
جایگاهی بلند داری عزیز دل.جایگاهی به بلندای صداقتت و درونی پر خروش.تا به بار نشیند آنچه باید.
نخل طلای کن نشانی اندک از آن است.تا نشان های بزرگ تر چه باشد.
بهترین های خداوند از آن تو که شایسته بهترین هایی.
امین تارخ
جلد امروز "بانی فیلم":
شهاب حسینی - عکس های عوامل فیلم "فروشنده" روی فرش قرمز جشنواره کن
کافه سینما- جشنواره کن 2016: دقایقی پیش اصغر فرهادی به همراه ترانه علیدوستی و شهاب حسینی و همچنین دیگر عوامل فیلم :فروشنده" با لباس رسمی روی فرش قرمز جشنواره کن رفتند.
+ خیلی خوشحالم که شهاب عزیز داره به جایی می رسه که خیلی زودتر از اینها باید می رسید!! خوشحالم که در عرصه ی بین الملی هم داره دیده می شه! افتخار می کنم که طرفدارت هستم، شهاب عزیز!
پ.ن: باریکلا به ترانه با این لباسش! واقعا زیباست!
وبلاگ - اضافه شدن ویدئوی دریافت جایزه نخل طلا از کن
سلام به دوستان و همراهان وبلاگ. می دونم تا الان همه دیدین این لحظه رو اما به نظرم بهتر بود این قسمت روی وبلاگ هم می موند تا یادگار بمونه.
بیایید به این اهمیت بدیم که شهاب عزیز، شهابی که این همه مدت طرفدارش بودیم و هستیم بالاخره به حقش رسید. حالا چه فرقی داره که جایزه رو به کی تقدیم کرده؟ تمام کسانی که این جنجال رو شروع کردن از طرفداران واقعی نیستن و فقط آتش بیار معرکه ان! پس بهتره خودمونو با این چیزها ناراحت نکنیم و به حرفهای چهار تا آدمی که اصلا شهاب رو نمی شناسن اهمیت ندیم!
برای دانلود این ویدئو، روی تصویر زیر کلیک کنید.
وبلاگ - نقد و بررسی قسمت بیست و هفتم سریال "شهرزاد"
سلام به همراهان همیشگی وبلاگ! به نظرم دیکه لازم نیست بگم اگه ندیدید نخونید این بخش رو چون عملا تو ایران جلوگیری از لو رفتن داستان وجود خارجی نداره، پس چرا به خودمون زحمت بدیم!؟ بریم سراغ نکته های این قسمت که کم هم نبودن!
1) قبل از هر چیز، یکی فرهاد رو بگیره که با مزه شده الان مثلا. تو اون سکانسی که پیش باباش بود هی مزه می پروند واقعا رو مخ بود. دیگه شخصیت ها به جایی رسیدن که نمی فهمشون. دیگه انقدر منفعل و out of character شدن که سعی می کنم بهش زیاد فک نکنم و ببینم فقط سریال رو. هنوز هم نمی تونم درک کنم این رفتار منفعل و خنثی فرهاد در مقابل از دست دادن این همه آدم رو. چطوری می تونه راجع آذر اینطوری حرف بزنه؟ آذری که یکی از دلایل خودکشی ش فرهاد بود؟ چطوری می تونه بگه آذر فقط یه حواس پرتی بود؟ حواس پرتی ای که عاشقش شدی، براش نامه های عاشقانه فرستادی. چرا؟ می دونم در هر رابطه ای که مثلا در آسمان ها نوشته شده همچین چیزهایی هم هست اما انقدر عجولانه و در هم بر هم بود این داستان ها که الان بیشتر حرص آدم رو در میاره تا اینکه همدردی کنه. قبلا هم گفتم اگه از این رابطه ی عاشقانه ی فرهاد و شهرزاد بیشتر می دیدیم بیشتر حسش می کردیم. اولای سریال که سریع پریدن تو داستان. حداقل اواسطش که این همه داستان الکی کش می اومد، یه سری فلش بک از رابطه ی عاشقانه ی اینا نشون می دادن. نه اینکه نصف سریال نشون بدن شهرزاد داره "مثلا" عاشق قباد می شه (که به نظر من عاشقش بود در لحظاتی) اما بعد آخر سر بگن نه همش تو فکر فرهاد بود. نمی دونم چی بگم دیگه. خیلی آشفته س این سریال.
2) چند قسمتی بود از خوبی بازی شهاب نمی گفتم چون همیشه خوبه. اما باید از بازیش تو این قسمت بگم. از تغییر حس های بی نظیرa تو یه سکانس. از اینکه اول داره شاخ و شونه می کشه بعد صداشو آروم می کنه تا با عشق زندگیش حرف بزنه. نمی شه از اشک های قباد که تو چشم های شهاب برق می زنه وقتی برمی گرده و با شرم خانواده ی همسرشو نگاه می کنه، گذشت. چطوری می شه گذشت؟ شهاب عالی بود. عالی تر از عالی. هیچ کس نمی تونست به جز اون این نقش رو بازی کنه. هیچ کس هم نمی تونه خلاف این نظر رو به من ثابت کنه.
3) بالاخره! بالاخره قباد یه چیزهایی به بزرگ آقا گفت! خدایا شکرت!! تو اون صحنه دلم براش سوخت. می دونم اونم تقصیر داره باید زودتر جمع و جور می کرد داستان رو اما نمی شه براش متاسف نشد. خوشحالم که بالاخره حرف های دلشو به بزرگ آقا زد. راستم گفت. گفت من که کاری نداشتم! شما بودین که این داستان رو برای من چیدید. بهترین چیزی بود که می تونست به بزرگ آقا بگه. با اینکه بعید می دونم تاثیری روی بزرگ آقا بذاره اما حداقل قباد حرف ها شو زد. هرچقدر هم دیر. اما گفت. برای من که ارزش داشت.
4) دوستان عزیز تموم شد ! شهرزاد و فرهاد به خوبی و خوشی به هم می رسن. می دونم از همون اول هم داستان همین بوده اما دلم به درد اومد. وقتی اون حرف ها رو به قباد زد، می فهمم که عصبی بود، می فهمم که مثلا دلتنگ بچه ش بود اما باز هم حرف هاش دل قباد و طرفدارانشو به درد آورد. اینم بگم هیچ بد نیست آدم طرفدار کاراکتری بشه که هیچ نشانی از قهرمان سنتی بودن نداره. درسته قباد شان و تحصیل فرهاد رو نداره. عینک فرهاد رو نداره. حتی شاید کار درست و حسابی ای م بلد نباشه. دست و پا چلفتیه، همش حرف می زنه اما چیزی داره که دوست داشتنی اش می کنه. یه جور حس مقاومت. حس اینکه این آدم می خواد عوض شه اما به کمک، به عشق نیاز داره. به نظر "من" چنین شخصیت هایی بیشتر به زندگی واقعی نزدیک ترند. ملموس ترند چون از اینطور آدم ها حالا با دوز کمترشو اطرافمون می بینیم. آدم هایی که نمی تونن صداشونو اونقدر بلند کنن، به مواد و اینطور چیزها پناه می یارن اما می خوان تغییر کنن. پس این بد نیست که برای چنین شخصیتی همدردی کنید. یه موضوعی کاملا منطقی و حتی انسانی ئه از نظر من. برای اون دسته از دوستانی می گم که تصور می کنن مخاطب باید فقط طرفدار آدم خوبه یه داستان بشه. اینطوری جذابیت فیلم/سریال/کتاب خیلی کمتر می شه.
5) نمی دونم راجع بازگشت به نقطه ی صفر فرهاد و شهرزاد بگم. می تونم بگم که دوست ندارم به هم برسن؟ بله می گم. شهرزاد قلب قباد رو شکوند. قباد قلب شهرزاد رو. شهرزاد قلب فرهاد رو شکوند. فرهاد قلب شهرزاد رو. از نظر من بهتره که سریال پایان خوشی نداشته باشه. یعنی الان قراره شهرزاد به عشق همیشگی ش برسه؟ بزرگ آقا هم که راضیه! گور بابای قباد، ها؟ قباد هم که باید کلا همه چیز رو از ذهنش پاک کنه؟ برگرده پیش شیرین؟ نمی دونم. از نظر من پایان خوش برای این داستان مناسب نیست و زیادی خوش می شه. "یه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه".
6) به نظر شما شیرین می میره؟ اینطوری که قباد هم به فنا می ره! یعنی بزرگ آقا می کشتش! به نظرتون شیرین می ره آسایشگاه روانی تا حالش بهتر بشه و قباد می مونه و بچش؟ نظر شما در مورد قسمت آخر چیه؟
+ یه چیزی هست می گن اگر بازیگری که دوست داری، خونین باشه اما هنوز خوشتیپ باشه، بدون که درست انتخاب کردی:
درست می گم؟!
+ حالت های صورت شهاب واقعا بی نظیر و تک هست تو ایران. منو یاد بازیگرهای خارجی می ندازه. این سکانس هم یکی از همین حالت ها بود. ساده اما تاثیر گذار.
شهاب حسینی - عکس های حضور عوامل فیلم "فروشنده" در جشنواره کن
عوامل فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی، امروز در مراسم فوتوکال فستیوال فیلم کن حاضر شدند. برای دیدن عکس ها روی تصاویر کوچک زیر کلیک کنید.
+ برای دیدن عکس های بیشتر اینجا را کلیک کنید.
+ نظری در مورد لباس شهاب حسینی :
ای کاش کت و شلوارش کمی تنگ تر و فیت تنش بود. الان شبیه مرد ایرونی هایی شده که می رن عروسی. شلوار افتاده رو کفش اصلا جالب نیست. کاشکی به این نکات توجه می کرد. نظر شما چیه؟
شهاب حسینی - "کوچکترین اهمیتی به توهینها نمیدهم"
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از راه دانا، شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص جنگ روانی که علیه تقدیم جایزهاش به ساحت مقدس امام زمان(عج) به راه افتاده است، گفت: کوچکترین اهمیتی به این موضوعات نمیدهم؛ اگر خداوند بخواهد آتش خشم و غضب و حسد تبدیل به گلستان میشود، همانگونه که برای ابراهیم شد.
وی در ادامه بیان کرد: نه تایید این افراد من را خوشحال و نه تکذیبشان من را ناراحت میکند.
پس از دریافت نخل طلای کن توسط شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون ایران، این هنرمند متعهد در نشست خبری فیلم فروشنده این جایزه را به ساحت مقدس امام زمان(عج) تقدیم کرد.
حسینی در این نشست گفت: به خاطر همزمان دریافت شدن جایزه کن با شب میلاد امام زمان (عج)، این جایزه را با کمال احترام و افتخار به آستان مقدس حضرت صاحب الزمان در جمکران تقدیم میکنم .
این سخن شهاب حسینی در رسانه ها بازتاب های مختلفی داشت. اکثر مردم دین دار ایران اسلامی از این اقدام تمجید کرده و این کار را برازنده هنرمندی متعهد دانستند.
اما جریان ضد انقلاب مانند همیشه که از هر فرصتی در جهت تخریب انقلاب اسلامی و هنرمندان متعهد به اسلام ناب محمدی استفاده می کند؛ ایجاد جنگ روانی بر علیه این اقدام شهاب حسینی را آغاز کرده است
البته درست 6 سال قبل کمپین های با نام "من از شهاب حسینی متنفرم"، در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک به راه افتاده بود، آن هم به جرم حضور در جلسه ای برای بیان دغدغه های اهالی هنر. حامیان جنبش به اصطلاح سبز، عمل او را خیانت به آرمان هایشان توصیف کردند و شهاب حسینی و هر آنچه به وی ارتباط داشت مورد تنفر این دسته از افراد قرار گرفت. او را مزدور نظام نامیدند و به او بدو بیرا گفتند.
شهاب حسینی در سال 89 پس از فتنه 88 در دیداری حضور یافته بود که دیدار با رهبر معظم انقلاب هزینه داشت و بسیاری از آن سر باز زدند. توهم و نفرت شبه روشنفکری بار دیگر دست در دست هم، سعی داشتند هنرمندی را به خاطر بیان دیدگاه اش تحریم و بایکوت کنند.
شهاب حسینی - ویدئوی خبر دریافت جایزه ی کن در رسانه ی ملی
کافه سینما- دقایقی پیش در بخش خبر ساعت 14 (خبر نیمروزی) سیما که از جمله مهمترین بخش های خبری سیما به شمار میرود، خبر دریافت جوایز فیلم فروشنده در کن 2016 اعلام شد. از دقایق اولیه امروز در برخی بخش های خبری شبکه خبر هم این خبر اعلام شده بود.
به گزارش سرویس تلویزیون ایران کافه سینما، با اینکه این خبر مهم در انتهای این بخش خبری پخش شد ولی پخش برخی تصاویر فرش قرمز و دریافت جایزه و همینطور اعلام این خبر را از صدا و سیما جالب بود.
برای دانلود این ویدئو روی تصویر زیر کلیک کنید:
شهاب حسینی - ویدئوی خبر دریافت جایزه ی کن در رسانه ی ملی
کافه سینما- دقایقی پیش در بخش خبر ساعت 14 (خبر نیمروزی) سیما که از جمله مهمترین بخش های خبری سیما به شمار میرود، خبر دریافت جوایز فیلم فروشنده در کن 2016 اعلام شد. از دقایق اولیه امروز در برخی بخش های خبری شبکه خبر هم این خبر اعلام شده بود.
به گزارش سرویس تلویزیون ایران کافه سینما، با اینکه این خبر مهم در انتهای این بخش خبری پخش شد ولی پخش برخی تصاویر فرش قرمز و دریافت جایزه و همینطور اعلام این خبر را از صدا و سیما جالب بود.
برای دانلود این ویدئو روی تصویر زیر کلیک کنید:
شهاب حسینی - مستند "من ناصر حجازى هستم " در شبکه نمایش خانگی
فيلم مستند "من ناصر حجازى هستم" به كارگردانى نيما طباطبايى از صبح امروز در شبكه نمايش خانگى توزيع شد.
نسخه DVD این فیلم که شهاب حسینی، بهرام رادان، پرویز پرستویی، مسعود رایگان، مهران مدیری و رویا تیموریان با صدای رضا یزدانی را همراه خود دارد، 165 دقیقه است که 57 دقیقه بیشتر از نسخه نمایش داده شده در گروه سینما های هنر و تجربه به زندگی ناصر حجازی پرداخته است.
فیلم زندگی ناصر حجازی که از امروز توسط موسسه فرهنگی گلرنگ رسانه و فیلمسازان جوان و پخش هنرنمای پارسیان به واسطه سوپرمارکت ها، کیوسک های مطبوعاتی، ویدیو کلوپ ها و ... در دسترس مخاطبین آن است، چهره هایی چون: جمشید مشایخی، کامران تفتی، حشمت مهاجرانی، حسین کلانی، جعفر کاشانی، علی پروین، منصور رشیدی، نصراله عبداللهی، محمد رضا عادلخانی، علی دایی، علی فتح اله زاده، حسن فتحی کارگردان سریال پر مخاطب " شهرزاد " ، اعضای خانواده ناصر حجازی و ... را نیز همراه خود می بیند.
شهاب حسینی - "فروشنده" فرهادی به کن رسید
کافه سینما-سرویس سینمای جهان-ساعت 20 بعد از ظهر جمعه: فروشنده ساخته اصغر فرهادی به طور رسمی به جشنوار فیلم کن اضافه شد.
به گزارش سرویس سینمای جهان و به نقل از فیلم استیج دقایقی پیش این خبر به طور رسمی اعلام شد.از دیگر فیلم هایی که به جشنواره فیلم کن اضافه شد می توان به پدر تنی با بازی مل گیبسن (بخش نمایش نیمه شب)و Hell or High Water, اشاره کرد.
از سوی دیگر کارگردان فیلم «فروشنده» در گفتگویی با مهر در پاسخ به سوالی درباره اکران محدود فیلمش که قبلا گفته شده بود در جشنواره جهانی فیلم فجر خواهد بود نیز عنوان کرد: فیلم برای نمایش در این جشنواره آماده نخواهد بود و فکر می کنم مسایل دیگر آن از جمله نور و صدا در حالت خوشبینانه تا دو هفته دیگر آماده خواهد شد. به گزارش کافه سینما این در حالی است که فیلمها برای نمایش در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن، برای نخستین بار باید در این جشنواره به نمایش گذاشته باشند. و با توجه به ارائه فیلم برای نمایش فیلم در این جشنواره، این اظهار نظر فرهادی مشکوک به نظر میرسد.
همچنین به گزارش ایسنا، اصغر فرهادی گفت: فیلم "فروشنده" اواخر تابستان در ایران و چند کشور دیگر بهطور همزمان اکران عمومی میشود.
شهاب حسینی - اكران مجدد " ساكن طبقه وسط " در سينماهاى هنر و تجربه
فیلم "ساکن طبقه وسط " ساخته شهاب حسینی از چند روز دیگر مجددا در سینماها اکران خود را آغاز میکند.
این فیلم که در مهر و آبان سال 93 در سینماها اکران شده بود، قرار است از 16 خرداد بار دیگر در سینماهای گروه هنر و تجربه اکران شود.
طبق اعلام روابط عمومی گروه هنر و تجربه، تصمیم این گروه به دلیل موفقیت بینظیر شهاب حسینی در جشنواره کن صورت گرفته و به نوعی تقدیر از این بازیگر مطرح سینما محسوب میشود.
فيلم "ساکن طبقه وسط " اولین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان است که در زمان اکران خود با بیمهریهایی مواجه شد و حالا گروه هنر وتجربه تصمیم گرفته این فیلم را در سینماهای گروه خود اکران کند.
به اعتقاد اعضای سیاستگذاری گروه هنر و تجربه، این ساخته شهاب حسینی فیلمی کاملا هنری و تجربی است که متاسفانه در زمان خود با بیمهریهایی مواجه شده است.
این فیلم به قلم دکتر محمد هادی کریمی به نگارش در آمده است. شهاب حسینی در "ساکن طبقه وسط" در ٣٨ نقش متفاوت بازی کرده است.
هنگامه قاضیانی، فرهاد اصلانی، محمد هادی کریمی، حسین یاری، حسین محجوب، ساره بیات، طناز طباطبایی، بابک حمیدیان، بهناز جعفری، کامبیز دیرباز، بهنوش بختیاری، امید روحانی، محمد علی شادمان، فخرالدین صدیق شریف، کیانوش گرامی، مانی کسراییان، سحر قریشی و فرید سماواتی از بازیگران این فیلم هستند. امیر سماوات تهیهکننده این فیلم سینمایی است.
فیلم داستان مردی را روایت میکند که با ورودش به یک ساختمان جدید، اتفاقات تازهای در زندگی او رخ میدهد.
+ برنامه اکران فیلم در سینما تیکت
وبلاگ - نقد و بررسی قسمت بیست و ششم سریال "شهرزاد"
دوستان و همراهان وبلاگ، امیدوارم روزگارتون خوش باشه. با اینکه قباد تو این قسمت زیاد نبود اما خب در مورد داستان های فرعی اتفاقات تقریبا مهمی افتاد که دور هم بهشون می پردازیم. اگر قسمت جدید رو ندیدید، برای لو نرفتن داستان کامنت های این بخش رو نخونید.
1) قبل از هر چیز راجع حضور کوتاه قباد حرف بزنیم. باید بگم وسط حرف های قباد حس کردم چقدر خسته شدم از این کشمکش ها. از این خط و نشون کشیدن ها و به هیچ نرسیدن ها. قباد هم که تنها مکانیزم دفاعیش مشروب خوردن و دری وری گفتن ئه. واقعا چه چیز جدیدی می شه راجع این حرف های قباد زد که قبلا زده نشده باشه؟ اینکه چقدر می خواد خودشو تحمیل کنه؟ اینکه فقط حرف می زنه؟ فکر کنم تا حالا چندین بار گفتیم اینها رو. باید ببینیم بعد از این همه کشمکش، ته قضیه به کجا می رسه برای قباد.
2) خوشبختانه داستان بی ربط مریم و نامزدش تموم شد. چقدر هم تراژیک و شکسپیرگونه. البته به کار بردن کلمه ی شکسپیر برای چنین کاراکترهای تو خالی اصلا درست نیست. اما خب از طرفی فکر نمی کردم داستانشون اینطوری تموم شه. بدیش اینه که ما این جنون کاراکتر امیر حسین رستمی رو ندیدیم. حس نکردیم. حتی عشقشون هم حس نکردیم که بخوایم قبول کنیم فداکاری دختر رو. یا خودکشی مرد رو. پس تمامی این داستان عشق "مثلا" پر التهاب هیچی برای بیننده نمی ذاره چون از همون اولش هم با کاراکترها همذات پنداری نکرده.
3) رفتار فرهاد خیلی عجیب بود. نمی دونم مثلا تایم زیادی از مردن دوستان مثلا صمیمی اش گذشته بود که شهرزاد رو دید یا چی اما ری اکشن ش واقعا مصنوعی بود! تصور کنید دو تا از بهترین دوستانتون بمیرن اونم به اون حالت، کسانی که بهشون ایمان داشتین کشته شن و بعد شما خیلی شیک پاشی بری کافه نادری، با لبخند به شهرزاد بگی گور بابای همه بیا با هم باشیم؟ یا باید می گفتن که مثلا چند ماه گذشت یا اصلا یه دفعه این همه مرگ رو رو سر فرهاد خراب نمی کردن! مشخصه که می خواستن داستان های بیهوده شونو سر هم بندی کنن و به این چاره افتادن. کمبود وقت و نداشتن ایده ی درست تو سریال موج می زنه. داستان خواهر فرهاد و اون یارو چی شد که عاشق هم بودن؟ خواهر کوچیکه شهرزاد چی شد داستان باشگاه رفتن ش؟ اگه در قسمت های بعدی بهش نپردازن یعنی اینکه فقط ایده پراکنی کردن بدون اینکه بدونن آخرشو می خوان چی کار کنن.
4) رابطه ای که داره بین نصرت و شربت (!) شکل می گیره جالبه. چرا؟ چون هر دو بازیگرهای خوبی هستن. وقتی دو تا بازیگر نقش رو خوب بفهمن و کارشونو هم بلد باشن داستان برای بیننده جذاب می شه. دقیقا بر عکس داستان "عاشقانه" ی مینا وحید و رستمی که از بس بد بود بازیشون حتی اسم کاراکترهاشونم تو ذهنم نمونده. حالا باید دید نصرت اینا به کجا میرسه کارشون تو این چند قسمت باقی مونده.
5) اینطور که به نظر می رسه مادر شهرزاد بالاخره یه حرکتی می زنه! وقتش دقیقا همین الانه. از طرفی انگار شهرزاد پیشنهاد فرهاد رو قبول نمی کنه که به نظرم بهترین کاره. آها، اون نامه ی هاشم پور که به فرهاد نوشته بود و گفته بود فرهاد باعث شده که نذاره کار غیرقانونی انجام بده واقعا تلاش بدی بود در جهت عالی نشون دادن فرهاد. بابا بیخیال. طرف رو ته تهش دو سه بار دیده و تحت تاثیرش قرار گرفته؟ والا فرهاد اونقدرها هم کاریزماتیک نیس که آدم با یه بار برخورد جذبش بشه. اون رفیق سردبیرش که اسمشو نمی دونم اون بیشتر ابهت داره و به انقلابی ها می خوره. کل این داستان رو می ذاریم روی انبوه تلاش های نا فرجام نویسنده های عزیز.
+ واقعا استاد های دانشگاه می یان بگن که چرا حواست نیست؟ حالا چه اون موقع چه الان؟ خیلی بعید می دونم! تازه بیان بگن فکر کنم علت حواس پرتیت اون آقا باشه!!! مثکه خود استاد حواسش از همه پرت تر بوده!
++ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟
شهاب حسینی - گزارش نشست فیلم "فروشنده" + عکس ها
کافه سینما-سرویس سینمای ایران: همان گونه که پیش از این خبر داده بودیم، از این لحظه میتوانید پوشش خبری و تصاویر همزمان کافه سینما از نشست عوامل فیلم فروشنده در تهران را از این پست دنبال کنید.
11:32: فرهادی: اگر روزی در شرایط آزاد بخواهم متفاوت فیلم بسازم، زن های فیلمم در خانه روسری نخواهند داشت
11:31: ترانه علیدوستی: خوشحال می شدم اگر گلشیفته را در کن می دیدم. اما او رفته بود. گلشیفته دوست دوران کودکی من است.
11:30: فرهادی گفت عده ای با موفقیت های من حرص میخورند. آنها باید حالا حالاها حرص بخورند چون قصد ندارم فیلم بد بسازم.
شهاب حسینی در انتها به دلیل اینکه این جایزه در نیمه شعبان برایش به ارمغان آمده، آن را به امام زمان تقدیم کرد.
11:21: یکی از خبرنگاران از فرهادی دلیل اینکه در اسکار به زبان انگلیسی حرف زده، اما در کن نه، را پرسید، فرهادی پاسخ داد: در اسکار بر خلاف همه جاها 40 ثانیه فرصت داشتم و اگر از مترجم استفاده میکردم، فرصتی که میتوانستم با مردم دنیا صحبت کنم نصف میشد. از طرف دیگر آمادگی کامل نداشتم و نمیدانستم جایزه را میگیرم.
11:14: شهاب حسینی در نشست خبری فروشنده: بعد از فیلمی که ساختم میخواهم یک تاتر روی صحنه بسازم. در اینجا فرهادی به شوخی گفت من هم در آن بازی میکنم. حسینی تاکید کرد که فرهادی بازیگر خوبیاست که باید جلوی دوربین دیده شود.
10:59: ترانه علیدوستی گفت: امیدوارم این واژه سیاهنمایی از بین برود. فرهادی اگر میخواست فیلم سیاسی بسازد، نماینده مجلس میشد.
10:51: شوخی فرهادی: خوشحالم شهاب جایزه را برد که توانستم بغلاش کنم!
10:45: اصغر فرهادی درباره بازیگرانش گفت: چهار فیلم با ترانه و سه فیلم با شهاب کار کردم و اطمینان بسیاری به آنها داشتم. هنوز در سینمای ایران بخشی از توانایی هایشان را دیدهایم. از آنها ممنونم : هم برای توانایی، هم اخلاق، و هم همراهیشان.
10:38: اصغر فرهادی : در "فروشنده" ارجاعات زیادی به فیلمهای دیگر شده. مثلا به فیلم گاو و نمایشنامه آرتور میلر ارجاعاتی در فیلم وجود دارد. و همچنین موسیقیهایی که به آنها علاقه شخصی دارم.
10:29: فرهادی درباره این جمله سخنگوی ارشاد، که گفته بود: فیلم با ملاحظاتی اکران خواهد شد گفت: این واژه ای است که قابل تفسیر است و درباره هر فیلمی میشود گفت. اما از این حرف تعجب کردم.
10:21: یکی از خبرنگاران، پس از صحبتهای فرهادی درباره سرمایهگذاران فیلم سرمایه گذار قطری، به شدت انتقاد کرد و گفت: پس چرا فیلم را از ابتدا برای منتقدان وخبرنگاران نمایش ندادید تا از این فرضیه های دایی جان ناپلئونی دربیاییم. ما را خودی ببینید.
فرهادی گفت: فیلم هنوز در ایران پروانه ندارد و نمیتوانیم آن را نمایش دهیم. از طرفی این تجربه را دارم که همیشه گروهی که دعوتشان نکنیم، ناراحت خواهند شد.
10:16: فرهادی مفصل درباره سرمایه گذار فیلم و ماجرای کمک فستیوال دوحه توضیح داد که ویدیوی آن را در ادامه در "کافه سینما" خواهید دید. او در میان صحبت هایش گفت خانم روی فرش قرمز خانمی است به نام فاطمه که مدیر اجرایی فستیوال دوحه است. این فستیوال مبلغ کوچکی به فروشنده فاند داده.
فرهادی ادامه داد: از همان ابتدا متوجه شدم که باز هم مانند شوخی لابی گری برای اسکار جدایی، این هم دست آویزی هست که به آن چنگ بزنند.
10:01: ادامه بحث فرهادی درباره اتهام سیاهنمایی: مثلا در درباره الی... همه تحصیل کردهاند و این خلاف فکر آنها در آنجا بود.آنجا فکر میکردند من درباره طبقه مرفه فیلم ساختم. اما به آنها گفتم که اینها طبقه متوسط [ایران] هستند.
9:54: فرهادی: درباره فیلم گاو آقای مهرجویی هم نظریم که فیلم خوبی است . حالا فکر کنید این فیلم امروز ساخته میشد و به جشنوارهها میرفت. آیا این فیلم، فیلم سیاه نمایی بود؟ درباره فقر در یک روستاست. آیا امروز به این چیزها فکر میکنیم؟. هنوز که فیلم را میبینیم آن سطح ظاهری را کنار میگذاریم و زیباییها را در آن کشف میکنیم.
9:40: فرهادی در اولین پاسخ به سوالات درباره مکانیزم حضور فیلم فروشنده در کن در لحظات آخر توضیح داد.
فرهادی: ابتدا فکر میکردیم که فیلم به دلیل مشکلی که در نسخه فرستاده شده وجود داشت، به کن نمیرسد و باید برای اکران عمومی آماده بشویم. ولی با خواست مدیر فستیوال اتفاقی افتاد که پیشتر هم سابقه داشته . نسخه دیگری فرستادیم و وارد مسابقه شد
از بعد از شهر زیبا تصمیم گرفتم هر دو طیف مردم و منتقدان ریز بین را جلب کنم. کار در تلویزیون در رسیدن به این هدف، کمکم کرد. در داستان یک شهر این تجربه را داشتم. کلید کار قصه گفتن بود که تماشاچی ها را چه مردم و چه منتقدان را راضی میکند. این موفقیت برایم بسیار ارزشمند بود.
چهارشنبه سوری، جدایی و حتی گذشته که با زیر نویس بود توانست این پیوند را ایجاد کند و مردم را جذب کند.
پیش از انقلاب هم آقای نصرت کریمی این خصوصیت را داشت و هم مردم و هم منتقدان را راضی میکرد این راهی نیست که با من آغاز شود.
9:29: فرهادی با تشکر از حضار صحبتاش را آغاز کرد. از یدالله نجفی صدابردار فقیدش یاد کرد. و از خبرنگارها خواست وارد جزییات داستان فیلم نشوند، تا قصه لو نرود.
شهاب حسینی - کلیپی از فیلم "فروشنده" + صحبت های تهیه کننده ی فرانسوی فیلم
کافه سینما-ارغوان اشتری-سرویس سینمای جهان: روزنامه نیویورک تایمز در مقاله ای به فیلم های خاورمیانه در جشنواره فیلم کن 2016 پرداخته است.
به گزارش سرویس سینمای جهان کافه سینما، امسال در جشنواره فیلم کن خاورمیانه شکوفایی بزرگی دارد. آخرین فیلم اصغر فرهادی فروشنده برای نخل طلا رقابت میکند. در حالی که تصادف ساخته محمد دیاب درباره ظهور و سقوط انقلاب مصر افتتاحیه بخشی نوعی نگاه است.
سردبیر سابق کایه دو سینما، ژآن میشل فرودون که منتقد slate.fr است، میگوید: «حضور فیلمهایی از خاورمیانه و دنیای عرب در سالهای اخیر بسیار ضعیف بوده است. اما امسال چشمگیرترین سال است.»
یکی از فیلمهایی که بیصبرانه انتظار نمایشش میرود، فروشنده داستان زوجی در تهران را روایت میکند. این زوج بازیگرانی آماتور هستند که مرگ دستفروش نوشته آرتور میلر را بازی میکنند. همان گونه که در جدایی نادر از سیمین (برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال ۲۰۱۲) دیدیم آقای فرهادی روی سطوح مختلفی کار میکند تا داستانی را روایت کند که در عین حال شخصی و هم جهانی است.
تهیه کننده فرانسوی که در تهیه فیلم با اصغر فرهادی مشارکت دارد؛ آلکساندر ماله-گی میگوید: «(در فروشنده) یک داستان، جنبه اخلاقی و ابعاد اجتماعی، طبقه اجتماعی و بُعد مذهبی وجود دارد. اصغر فرهادی مخالف حکومت نیست. اما همه چیزها در میان دیالوگ ها(فیلمنامه) اتفاق می افتد. سینمای او چنین است.»
«فروشنده درباره عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی) است که زندگیشان دستخوش دگرگونی میشود زمانی که باید به دلیل تعمیرات آپارتمان خود را ترک کنند. آنها در نمایشنامه آرتور میلر بازی میکنند. آقای فرهادی باید فیلمنامه را به دولت ارایه کند پیش از آنکه اجازه فیلمبرداری در تهران رابگیرد و با مشکلی روبه رو نبوده است.»
فیلم آخرین اثری بود که به بخش مسابقه اضافه شد چون آقای قرهادی تا نیمههای ماه فوریه فیلمبرداری را تمام نکرده بود. او فیلم را به مدیر کن تیری فرمو زمانی ارایه کرد که فهرست اولیه فیلمهای بخش مسابقه در اواسط ماه آوریل اعلام شده بود. ماله گی میگوید: «فروشنده روز بیست ویکم ماه مینمایش داده میشود در اخرین روز جشنواره اما از حالا علاقه پخش کنندگان آمریکایی را جلب کرده است.»
امسال از ایران وارونگی ساخته بهنام بهزادی در بخش نوعی نگاه نمایش داده میشود. وارونگی درتهران معاصر داستان نیلوفر (سحر دولتشاهی) یک زن تقریبا سی ساله مجرد را روایت می کند که ترجیح میدهد تنها بماند بجای انکه همراه مادر بیمارش شهر را ترک کند که به توصیه دکتر به دلیل مشکلات تنفسی باید از تهران برود.
بهزادی در یادداشت تبلیغاتی فیلم مینویسد: «تهران یکی از آلودهترین شهرهای دنیا است و آلودگی هوا به اوج خود میرسد زمانی که شرایط جوی وارونه میشود. نیلوفر هرگز حق یا فرصت انتخاب نداشته است. او به نداشتن حق انتخاب خو گرفته است. او نیاز به وارونگی دارد تا خودش را به خود و دیگران یادآوری کند تا به حق مطبوع او احترام بگذارند.»
الکساندر مالهگی امیدوار است آسان شدن روابط تجاری میان ایران و غرب کار را برای فیلمسازان ایرانی آسانتر کند تا از منابع اروپایی بتواند سرمایه جذب کنند.
منبع: روزنامه نیویورک تایمز/ دهم ماه می/ سرویس سینمای جهان کافه سینما
اردیبهشت 1395
کن ۲۰۱۶
کلیپ فیلم "فروشنده":
شهاب حسینی - آیا «شهرزاد» هم به سرنوشت «کیمیا »دچار میشود؟
فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنی نیست. عادت بدی شده این خواب آلودگیها و خماریهای اواخر دوران خلق هر اثر هنری در ایران. اینکه دیگر تقریبا اواخر تماشای هر کار نسبتا پر و پیمان و زمانبری میدانیم آخر ماجرا سرهمبندی میشود و البته این سرهمبندی هم به شکل کاملا دم دستی و قابل پیش بینی و پر اشکال انجام میشود. عادت که نه، انگار سنتی است که خلاف آن رفتار کردن کائنات را بر هم میریزد. سنتی که مثل هزاران سنت دیگر فرهنگ و اعتماد مخاطب را نشانه میگیرند و آن را مانند موریانه از درون تهی میسازند.
حالا این سوال برای قاطبه مخاطبان آثار هنری از جمله مجموعههای تلویزیونی و سریالهای شبکه نمایش خانگی پیش آمده که چرا خالقان آثار هنری در تمام حوزهها حوصله به سرانجام رساندن کارهایشان را ندارند یا اینکه قادر به پایان رساندن اصولی، منطقی و حساب شده آثارشان نیستند. بگذریم که برخی از این آثار به دلایل مختلف بد شروع میشوند، بد ادامه مییابند و بد به پایان میرسند اما سوال مهم اینجاست که آثار شاخصی که در ابتدا و میانه راه تعریف و تمجیدهای بسیاری را متوجه خود کردند و در مجموع اثری موفق شناخته شدند چرا در انتهای راه و بخشهای پایانی دچار تزلزلی تکراری و سوال برانگیز میشوند؟
سریال شهرزاد شروع و روند موفقی داشت. سریالی که موفقیتهایش در میزان جذب مخاطب و البته واقعیتهای کیفیاش باعث شد تلویزیون و سریالهای کم بینندهاش رقیب تازهای به عنوان شبکه نمایش خانگی پیدا کند. اما این سریال هم که با پخش منظم و بموقعش تمام ناهنجاریها، بیاعتمادیها و بینظمیهای توزیع سریال در این حوزه را از اذهان پاک کرد با تمام معیارهایی که میشد این مجموعه را اثری موفق بنامیم به همان ورطه پایان بندیهای سرهمبندی شده افتاده و پیش بینی میشود با ادامه روندی که در آخرین قسمت پخش شده مشاهده شد همین اتفاق در هفتههای پایانی پخش فصل اول به کلیت اثر لطمه بزرگی وارد کند.
هر چند به نظر میرسد بعد از لو رفتن پایان قصه در فصل اول از سوی یکی از عوامل شهرزاد، تغییرات نابهنگام در بخشی از قسمتهای پایانی رخ داده باشد اما در همین قسمت بیست و ششمی که اخیرا توزیع شده میشود نشانههایی از همان سرهمبندی را به وضوح پیدا کرد. برای مثال تکرار صحنه چیدن مهرههای شطرنج توسط بزرگ آقا که همزمان با آن تسویه حسابهای شخصی او با آدمها هم نشان داده میشود، ابتداییترین چیزی است که به ذهن هر کسی میرسد،. یا خطابهای که بزرگآقا بعد از انجام قتلها خطاب به شخصیت نصرت ایراد میکند، بیش از آنکه به شناخت شخصیت یا جهانبینی او کمک کند، تکرار مکرراتی است پیش از این بارها و بارها به مخاطب نشان داده شده است.
از طرفی دیگر نویسندگان این مجموعه شخصیت شهرزاد را در دهه ۳۰ تهران به عنوان نماد زن امروزی متفاوت و مدرنی تعریف کردهاند که تن به قواعد از پیش تعیین شده نمیدهد و نمیخواهد زیر بار هر حرفی برود اما کنش این شخصیت، به خصوص در بخشهای پایانی سریال، دربرگیرنده مجموعه رفتارهایی است که از هر زن عادی و مظلومی انتظار میرود. زنی که فرزندش را از او گرفتهاند و او را به دور انداختهاند. مشاهده چنین رفتاری از شهرزاد این پرسش را به وجود میآورد که چرا تنها واکنش او به طلاق اجباریاش بغل کردن فرزندش برای چند لحظه و بعد انفعال محض باشد؟ حال اگر پاسخ این است که اجازه بدهید و در فصل دوم گره گشاییهای برخی ماجرها را ببینید هم نمیتواند چندان قانع کننده باشد چرا که تکلیف برخی مسائل مربوط به قصه باید در همین فصل اول روشن شود. جدای از این وقتی برای یک شخصیت شناسنامه تعریف میشود ــ که سریال شهرزاد از معدود آثاری بود که کاراکترهایش این مشخصه را داشتند ــ چرا رفتار و کنش او با آنچه که به عنوان شناسنامه و شخصیت او تعریف شده تعارض دارد؟ و علت آن چیست؟
واقعیت این است که همواره قسمت پایانی بسیاری از سریالهای ایرانی بدترین قسمت آن مجموعه بودهاند چرا که کارگردان و نویسنده به شکل عجیب و غریبی قصد دارند تمام گرههای داستانی را در همان قسمت آخر باز کنند یا میخواهند در قسمت آخر شگفتی بزرگی برای مخاطبان مشتاق خود داشته باشند اما تعدد سوالهای به وجود آمده در قسمتهای قبلی و بیجواب ماندنشان تا قسمت آخر باعث میشود همه چیز به بدترین شکل ممکن جمع و جور شود، متاسفانه سریال شهرزاد هم در فاصله دو قسمت مانده به پایانی فصل اول ظاهرا به این وادی افتاده است.
آیا حوصله خالقان آثار تلویزیونی و سریالهای ایرانی، در ادامه و پایان کار سر میرود؟ آیا تنها شروع متفاوت و پرقدرت برای خوب بودن یک سریال کافیست؟ کافی است فقط کمی به گذشته و پیشینه تصویریمان نگاه کنیم. سریالهایی مثل هزاردستان یا دایی جان ناپلئون و... کدام یک از آنها از میانه سریال به بعد یا در بخشهای پایانی خود این گونه دست مخاطب را خالی میگذارند؟ کدام یک از آنها با محول کردن گرهگشایی داستان به قسمتهای آخر، پایان بندی را به جزوهای تبدیل میکردند که قرار است به طور خلاصه و شتابزده به پرسشهای شکل گرفته در متن سریال پاسخ بگویند؟
مخاطب ایرانی پیش از هر چیز، به دنبال احترام گذاشته شدن به شعور و سلیقه خود است. اتفاقی که این روزها به خصوص در عرصه تلویزیون کمتر رخ میدهد، حالا اگر سریالی توانسته مخاطب را به این باور برساند که به شعور و سلیقه او نه تنها احترام میگذارد که برای جلب رضایتش، تلاش هم میکند، حیف نیست که با یک پایانبندی سرهمبندی شده اعتماد سخت به دست آمده او را دوباره از دست بدهد؟ کاش دستاندرکاران سریال شهرزاد برای این موضوع فکری بکنند.
شهاب حسینی - یادداشت آریا قریشی در مورد جایزه کن
کافهسینما – سید آریا قریشی: هم اصغر فرهادی و هم شهاب حسینی نان هوش بالا در انتخاب مسیر حرکت حرفهایشان را میخورند؛ مسیری که حالا به کسب دو جایزه مهم از جشنواره فیلم کن رسیده است. این، پاداش حرکت پله به پله است.
به نوشته منتقد کافه سینما، در سالهای اخیر، شاهد حضور ناگهانی بازیگران مختلفی در سینما و تلویزیون ایران بودهایم. اما شهاب حسینی متعلق به این دسته نبود. حتماً بسیاری از اعضای نسل ما سید شهابالدین حسینی تنکابنی را با اجرای برنامه اکسیژن به یاد میآورند. کمی بعد، او بازیگر اصلی مجموعه تلویزیونی پلیس جوان (سیروس مقدم) بود و نشان داد که میتواند بار جذابیت یک سریال را به دوش بکشد. اما این اوج خواستههای حسینی نبود. حسینی در این سالها نشان داده که ابایی از تجربهگرایی ندارد. سال گذشته بازی تحسینبرانگیز او در فیلم جمع و جور و کمهزینهچهارشنبه، که اولین ساخته کارگردانش (سروش محمدزاده) بود، نشان داد که معیارهای حسینی برای انتخاب فیلم با بسیاری از بازیگران سینمای ایران متفاوت است. ضمن این که چندین و چند حضور درخشان او در نقشهای مکمل فیلمهای مختلف یادآور این جمله مشهور است که: «نقش کوچک و بزرگ نداریم بلکه بازیگر کوچک و بزرگ داریم.» او گام به گام پیش آمد، پیشرفت کرد و نشان داد که کیفیت هیچ ربطی به حواشی ندارد. بعید است که به سادگی بتوان نکتهای حاشیهای در حضورهای حرفهای حسینی پیدا کرد: نه درگیری با کارگردان و تهیهکننده، نه رفتارهای عجیب و غریب در برنامههای رسمی و نه مصاحبههای آتشین و پر سر و صدا. مهمترین جایزه بازیگری تاریخ سینمای ایران نوش جان بازیگری که پله و پله پیش آمد و توان خود را، به جای حواشی، صرف بهبود کیفیت کارش کرد. این جایزه میتواند درس بزرگی برای همه ما باشد.
همین گزاره در مورد اصغر فرهادی هم صدق میکند. حدود 15 سال قبل، تقریباً در همان زمانی که شهاب حسینی در مجموعه پلیس جوان ایفای نقش میکرد، سابقه حرفهای فرهادی منحصر به فعالیتهایش در عرصه تئاتر، حضور به عنوان نویسنده مجموعههایی چون پزشکان (مسعود کرامتی) و روزگار جوانی (شاپور قریب و اصغر توسلی) و کارگردانی بخش اول مجموعه داستان یک شهر بود. او در ادامه هم به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس در تلویزیون فعالیت کرد اما طی مدت زمان کوتاهی وارد عرصه سینما شد و پس از همکاری در نگارش فیلمنامه ارتفاع پست(ابراهیم حاتمیکیا)، کارش را با دو فیلم جمع و جور (رقص در غبار و شهر زیبا) شروع کرد؛ دو فیلمی که جوایزی از جشنوارههای مختلف دریافت کرده و با نظر مثبت منتقدان روبهرو شدند اما با چهارشنبهسوری بود که فرهادی به عنوان کارگردانی با قریحه کمیاب در سینمای ایران شناخته شد و این شروع جدی مسیر موفقیتهای فرهادی بود. این مسیر، مشابه همان راهی است که بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای دنیا طی میکنند: کریستوفر نولان کارش را با فیلم 6 هزار دلاری تعقیب شروع کرد و کوئنتین تارانتینو با فیلم 1.2 میلیون دلاری سگهای انباری.
اوضاع برای دیگر برنده ایرانی مهم تاریخ جشنواره کن، عباس کیارستمی، هم متفاوت نبود. نخل طلایی که کیارستمی برای طعم گیلاس دریافت کرد، ثمره سه دهه تلاش مداوم و پیشرفت تدریجی او بود: از ساخت تیتراژ فیلم قیصر (مسعود کیمیایی) تا رئالیسم گزنده آثار دهه 50، مستندهای صریح اجتماعی، فیلمهای تحسینشده تجربی و در نهایت طعم گیلاس.
کمتر از دو دهه پیش، شهاب حسینی به عنوان بازیگر مجموعه پلیس جوان شناخته میشد و اصغر فرهادی به عنوان کارگردان مجموعه داستان یک شهر. حالا، فرهادی کسی است که جوایز جشنوارههای کن و برلین و مراسم اسکار را به دست آورده و حسینی صاحب عنوان بزرگترین افتخار بازیگری تاریخ سینمای ایران است. موفقیت، اتفاقی به دست نمیآید.
سید آریا قریشی/ کافهسینما
اردیبهشت ماه 1395
شهاب حسینی - یادداشت آریا قریشی در مورد جایزه کن
کافهسینما – سید آریا قریشی: هم اصغر فرهادی و هم شهاب حسینی نان هوش بالا در انتخاب مسیر حرکت حرفهایشان را میخورند؛ مسیری که حالا به کسب دو جایزه مهم از جشنواره فیلم کن رسیده است. این، پاداش حرکت پله به پله است.
به نوشته منتقد کافه سینما، در سالهای اخیر، شاهد حضور ناگهانی بازیگران مختلفی در سینما و تلویزیون ایران بودهایم. اما شهاب حسینی متعلق به این دسته نبود. حتماً بسیاری از اعضای نسل ما سید شهابالدین حسینی تنکابنی را با اجرای برنامه اکسیژن به یاد میآورند. کمی بعد، او بازیگر اصلی مجموعه تلویزیونی پلیس جوان (سیروس مقدم) بود و نشان داد که میتواند بار جذابیت یک سریال را به دوش بکشد. اما این اوج خواستههای حسینی نبود. حسینی در این سالها نشان داده که ابایی از تجربهگرایی ندارد. سال گذشته بازی تحسینبرانگیز او در فیلم جمع و جور و کمهزینهچهارشنبه، که اولین ساخته کارگردانش (سروش محمدزاده) بود، نشان داد که معیارهای حسینی برای انتخاب فیلم با بسیاری از بازیگران سینمای ایران متفاوت است. ضمن این که چندین و چند حضور درخشان او در نقشهای مکمل فیلمهای مختلف یادآور این جمله مشهور است که: «نقش کوچک و بزرگ نداریم بلکه بازیگر کوچک و بزرگ داریم.» او گام به گام پیش آمد، پیشرفت کرد و نشان داد که کیفیت هیچ ربطی به حواشی ندارد. بعید است که به سادگی بتوان نکتهای حاشیهای در حضورهای حرفهای حسینی پیدا کرد: نه درگیری با کارگردان و تهیهکننده، نه رفتارهای عجیب و غریب در برنامههای رسمی و نه مصاحبههای آتشین و پر سر و صدا. مهمترین جایزه بازیگری تاریخ سینمای ایران نوش جان بازیگری که پله و پله پیش آمد و توان خود را، به جای حواشی، صرف بهبود کیفیت کارش کرد. این جایزه میتواند درس بزرگی برای همه ما باشد.
همین گزاره در مورد اصغر فرهادی هم صدق میکند. حدود 15 سال قبل، تقریباً در همان زمانی که شهاب حسینی در مجموعه پلیس جوان ایفای نقش میکرد، سابقه حرفهای فرهادی منحصر به فعالیتهایش در عرصه تئاتر، حضور به عنوان نویسنده مجموعههایی چون پزشکان (مسعود کرامتی) و روزگار جوانی (شاپور قریب و اصغر توسلی) و کارگردانی بخش اول مجموعه داستان یک شهر بود. او در ادامه هم به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس در تلویزیون فعالیت کرد اما طی مدت زمان کوتاهی وارد عرصه سینما شد و پس از همکاری در نگارش فیلمنامه ارتفاع پست(ابراهیم حاتمیکیا)، کارش را با دو فیلم جمع و جور (رقص در غبار و شهر زیبا) شروع کرد؛ دو فیلمی که جوایزی از جشنوارههای مختلف دریافت کرده و با نظر مثبت منتقدان روبهرو شدند اما با چهارشنبهسوری بود که فرهادی به عنوان کارگردانی با قریحه کمیاب در سینمای ایران شناخته شد و این شروع جدی مسیر موفقیتهای فرهادی بود. این مسیر، مشابه همان راهی است که بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای دنیا طی میکنند: کریستوفر نولان کارش را با فیلم 6 هزار دلاری تعقیب شروع کرد و کوئنتین تارانتینو با فیلم 1.2 میلیون دلاری سگهای انباری.
اوضاع برای دیگر برنده ایرانی مهم تاریخ جشنواره کن، عباس کیارستمی، هم متفاوت نبود. نخل طلایی که کیارستمی برای طعم گیلاس دریافت کرد، ثمره سه دهه تلاش مداوم و پیشرفت تدریجی او بود: از ساخت تیتراژ فیلم قیصر (مسعود کیمیایی) تا رئالیسم گزنده آثار دهه 50، مستندهای صریح اجتماعی، فیلمهای تحسینشده تجربی و در نهایت طعم گیلاس.
کمتر از دو دهه پیش، شهاب حسینی به عنوان بازیگر مجموعه پلیس جوان شناخته میشد و اصغر فرهادی به عنوان کارگردان مجموعه داستان یک شهر. حالا، فرهادی کسی است که جوایز جشنوارههای کن و برلین و مراسم اسکار را به دست آورده و حسینی صاحب عنوان بزرگترین افتخار بازیگری تاریخ سینمای ایران است. موفقیت، اتفاقی به دست نمیآید.
سید آریا قریشی/ کافهسینما
اردیبهشت ماه 1395
شهاب حسینی - یادداشت آریا قریشی در مورد جایزه کن
کافهسینما – سید آریا قریشی: هم اصغر فرهادی و هم شهاب حسینی نان هوش بالا در انتخاب مسیر حرکت حرفهایشان را میخورند؛ مسیری که حالا به کسب دو جایزه مهم از جشنواره فیلم کن رسیده است. این، پاداش حرکت پله به پله است.
به نوشته منتقد کافه سینما، در سالهای اخیر، شاهد حضور ناگهانی بازیگران مختلفی در سینما و تلویزیون ایران بودهایم. اما شهاب حسینی متعلق به این دسته نبود. حتماً بسیاری از اعضای نسل ما سید شهابالدین حسینی تنکابنی را با اجرای برنامه اکسیژن به یاد میآورند. کمی بعد، او بازیگر اصلی مجموعه تلویزیونی پلیس جوان (سیروس مقدم) بود و نشان داد که میتواند بار جذابیت یک سریال را به دوش بکشد. اما این اوج خواستههای حسینی نبود. حسینی در این سالها نشان داده که ابایی از تجربهگرایی ندارد. سال گذشته بازی تحسینبرانگیز او در فیلم جمع و جور و کمهزینهچهارشنبه، که اولین ساخته کارگردانش (سروش محمدزاده) بود، نشان داد که معیارهای حسینی برای انتخاب فیلم با بسیاری از بازیگران سینمای ایران متفاوت است. ضمن این که چندین و چند حضور درخشان او در نقشهای مکمل فیلمهای مختلف یادآور این جمله مشهور است که: «نقش کوچک و بزرگ نداریم بلکه بازیگر کوچک و بزرگ داریم.» او گام به گام پیش آمد، پیشرفت کرد و نشان داد که کیفیت هیچ ربطی به حواشی ندارد. بعید است که به سادگی بتوان نکتهای حاشیهای در حضورهای حرفهای حسینی پیدا کرد: نه درگیری با کارگردان و تهیهکننده، نه رفتارهای عجیب و غریب در برنامههای رسمی و نه مصاحبههای آتشین و پر سر و صدا. مهمترین جایزه بازیگری تاریخ سینمای ایران نوش جان بازیگری که پله و پله پیش آمد و توان خود را، به جای حواشی، صرف بهبود کیفیت کارش کرد. این جایزه میتواند درس بزرگی برای همه ما باشد.
همین گزاره در مورد اصغر فرهادی هم صدق میکند. حدود 15 سال قبل، تقریباً در همان زمانی که شهاب حسینی در مجموعه پلیس جوان ایفای نقش میکرد، سابقه حرفهای فرهادی منحصر به فعالیتهایش در عرصه تئاتر، حضور به عنوان نویسنده مجموعههایی چون پزشکان (مسعود کرامتی) و روزگار جوانی (شاپور قریب و اصغر توسلی) و کارگردانی بخش اول مجموعه داستان یک شهر بود. او در ادامه هم به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس در تلویزیون فعالیت کرد اما طی مدت زمان کوتاهی وارد عرصه سینما شد و پس از همکاری در نگارش فیلمنامه ارتفاع پست(ابراهیم حاتمیکیا)، کارش را با دو فیلم جمع و جور (رقص در غبار و شهر زیبا) شروع کرد؛ دو فیلمی که جوایزی از جشنوارههای مختلف دریافت کرده و با نظر مثبت منتقدان روبهرو شدند اما با چهارشنبهسوری بود که فرهادی به عنوان کارگردانی با قریحه کمیاب در سینمای ایران شناخته شد و این شروع جدی مسیر موفقیتهای فرهادی بود. این مسیر، مشابه همان راهی است که بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای دنیا طی میکنند: کریستوفر نولان کارش را با فیلم 6 هزار دلاری تعقیب شروع کرد و کوئنتین تارانتینو با فیلم 1.2 میلیون دلاری سگهای انباری.
اوضاع برای دیگر برنده ایرانی مهم تاریخ جشنواره کن، عباس کیارستمی، هم متفاوت نبود. نخل طلایی که کیارستمی برای طعم گیلاس دریافت کرد، ثمره سه دهه تلاش مداوم و پیشرفت تدریجی او بود: از ساخت تیتراژ فیلم قیصر (مسعود کیمیایی) تا رئالیسم گزنده آثار دهه 50، مستندهای صریح اجتماعی، فیلمهای تحسینشده تجربی و در نهایت طعم گیلاس.
کمتر از دو دهه پیش، شهاب حسینی به عنوان بازیگر مجموعه پلیس جوان شناخته میشد و اصغر فرهادی به عنوان کارگردان مجموعه داستان یک شهر. حالا، فرهادی کسی است که جوایز جشنوارههای کن و برلین و مراسم اسکار را به دست آورده و حسینی صاحب عنوان بزرگترین افتخار بازیگری تاریخ سینمای ایران است. موفقیت، اتفاقی به دست نمیآید.
سید آریا قریشی/ کافهسینما
اردیبهشت ماه 1395
شهاب حسینی - یادداشت آریا قریشی در مورد جایزه کن
کافهسینما – سید آریا قریشی: هم اصغر فرهادی و هم شهاب حسینی نان هوش بالا در انتخاب مسیر حرکت حرفهایشان را میخورند؛ مسیری که حالا به کسب دو جایزه مهم از جشنواره فیلم کن رسیده است. این، پاداش حرکت پله به پله است.
به نوشته منتقد کافه سینما، در سالهای اخیر، شاهد حضور ناگهانی بازیگران مختلفی در سینما و تلویزیون ایران بودهایم. اما شهاب حسینی متعلق به این دسته نبود. حتماً بسیاری از اعضای نسل ما سید شهابالدین حسینی تنکابنی را با اجرای برنامه اکسیژن به یاد میآورند. کمی بعد، او بازیگر اصلی مجموعه تلویزیونی پلیس جوان (سیروس مقدم) بود و نشان داد که میتواند بار جذابیت یک سریال را به دوش بکشد. اما این اوج خواستههای حسینی نبود. حسینی در این سالها نشان داده که ابایی از تجربهگرایی ندارد. سال گذشته بازی تحسینبرانگیز او در فیلم جمع و جور و کمهزینهچهارشنبه، که اولین ساخته کارگردانش (سروش محمدزاده) بود، نشان داد که معیارهای حسینی برای انتخاب فیلم با بسیاری از بازیگران سینمای ایران متفاوت است. ضمن این که چندین و چند حضور درخشان او در نقشهای مکمل فیلمهای مختلف یادآور این جمله مشهور است که: «نقش کوچک و بزرگ نداریم بلکه بازیگر کوچک و بزرگ داریم.» او گام به گام پیش آمد، پیشرفت کرد و نشان داد که کیفیت هیچ ربطی به حواشی ندارد. بعید است که به سادگی بتوان نکتهای حاشیهای در حضورهای حرفهای حسینی پیدا کرد: نه درگیری با کارگردان و تهیهکننده، نه رفتارهای عجیب و غریب در برنامههای رسمی و نه مصاحبههای آتشین و پر سر و صدا. مهمترین جایزه بازیگری تاریخ سینمای ایران نوش جان بازیگری که پله و پله پیش آمد و توان خود را، به جای حواشی، صرف بهبود کیفیت کارش کرد. این جایزه میتواند درس بزرگی برای همه ما باشد.
همین گزاره در مورد اصغر فرهادی هم صدق میکند. حدود 15 سال قبل، تقریباً در همان زمانی که شهاب حسینی در مجموعه پلیس جوان ایفای نقش میکرد، سابقه حرفهای فرهادی منحصر به فعالیتهایش در عرصه تئاتر، حضور به عنوان نویسنده مجموعههایی چون پزشکان (مسعود کرامتی) و روزگار جوانی (شاپور قریب و اصغر توسلی) و کارگردانی بخش اول مجموعه داستان یک شهر بود. او در ادامه هم به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس در تلویزیون فعالیت کرد اما طی مدت زمان کوتاهی وارد عرصه سینما شد و پس از همکاری در نگارش فیلمنامه ارتفاع پست(ابراهیم حاتمیکیا)، کارش را با دو فیلم جمع و جور (رقص در غبار و شهر زیبا) شروع کرد؛ دو فیلمی که جوایزی از جشنوارههای مختلف دریافت کرده و با نظر مثبت منتقدان روبهرو شدند اما با چهارشنبهسوری بود که فرهادی به عنوان کارگردانی با قریحه کمیاب در سینمای ایران شناخته شد و این شروع جدی مسیر موفقیتهای فرهادی بود. این مسیر، مشابه همان راهی است که بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای دنیا طی میکنند: کریستوفر نولان کارش را با فیلم 6 هزار دلاری تعقیب شروع کرد و کوئنتین تارانتینو با فیلم 1.2 میلیون دلاری سگهای انباری.
اوضاع برای دیگر برنده ایرانی مهم تاریخ جشنواره کن، عباس کیارستمی، هم متفاوت نبود. نخل طلایی که کیارستمی برای طعم گیلاس دریافت کرد، ثمره سه دهه تلاش مداوم و پیشرفت تدریجی او بود: از ساخت تیتراژ فیلم قیصر (مسعود کیمیایی) تا رئالیسم گزنده آثار دهه 50، مستندهای صریح اجتماعی، فیلمهای تحسینشده تجربی و در نهایت طعم گیلاس.
کمتر از دو دهه پیش، شهاب حسینی به عنوان بازیگر مجموعه پلیس جوان شناخته میشد و اصغر فرهادی به عنوان کارگردان مجموعه داستان یک شهر. حالا، فرهادی کسی است که جوایز جشنوارههای کن و برلین و مراسم اسکار را به دست آورده و حسینی صاحب عنوان بزرگترین افتخار بازیگری تاریخ سینمای ایران است. موفقیت، اتفاقی به دست نمیآید.
سید آریا قریشی/ کافهسینما
اردیبهشت ماه 1395
شهاب حسینی - نقدی بر سریال "شهرزاد"
سرویس نقد کافه سینما - آریان گلصورت: فصل اول سریال شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی به پایان رسید. مجموعهای که در شبکه خانگی پخش شد و پس از مدتی توانست مخاطبان قابل توجهی را جذب خود کند. شهرزاد را باید مهمترین پیروزی شبکه خانگی بر صدا و سیما در این سالها دانست. سریالی که موفق شد به خوبی از افت کیفیت محسوس و ریزش مخاطب فراوان تلوزیون دولتی استفاده کند و به یکی از موضوعات مورد علاقه مخاطبان ایرانی تبدیل شود. مخاطبانی که هم سریال را دنبال میکردند و هم هر هفته نسبت به اتفاقات آن در شبکههای مجازی واکنشهای مختلفی نشان میدادند. از این رو، شهرزاد را باید مجموعهای موفق در نظر گرفت.
اما این موفقیت به این معنا نیست که با اثری کم نقص روبهرو بودیم.
نویسندگان شهرزاد تحت تاثیر محبوبیت سریالهای خارجی در ایران تصمیم گرفتند تا داستانشان را با فراز و نشیبهای فراوان و اتفاقهای متعدد پیش ببرد. اما باید قبول کرد که این استراتژی را به شکل نه چندان سطح بالایی پیاده کردهاند. شهرزاد پر بود از خرده داستانها و شخصیتهای فرعی که وارد قصه میشدند و غافلگیریهای مقطعی ایجاد میکردند و سپس بدون کارکرد دراماتیک لازم به پایان رسیده و کنار گذاشته میشدند. ابهامات و اتفاقات بسیاری که در این چند قسمت به منظور بالا بردن جذابیت به کار گرفته شدند، در موارد بسیاری به دلیل نبود منطق کافی، تاثیر خود را از دست میدادند. تعدد گرههای غیر ضروری و رویدادهای تصادفی در سریال شهرزاد، که یک ملودرام عاشقانه است و نه گونهای که آن را بتوان از اتفاقهای غیرمنتظره انباشته کرد، گاهی برخی از مخاطبان را نسبت به دنبال کردن خط داستانی، به ویژه در قسمتهای میانی، بیتفاوت میکرد. به اینها اضافه کنید شخصیتهای متناقضی را که ثبات نداشتند، هر کاری از آنها ساخته بود و اعمالشان نه هماهنگ با روند منطقی پیرنگ، که با خواست مستقیم نویسندگان اثر و به منظور به وجود آمدن جذابیتهای مقطعی و کاذب و البته بدون توجیه لازم انجام میگرفت. علاقه سرهنگ به دختر تئاتری و تبعات آن و یا شخصیت اصغری که همزمان هم پادوی جمشید بود و هم عامل نفوذی و قاتل حشمت، میتوانند تنها دو نمونه از این موارد باشند. در چنین شرایطی نویسندهها مجبور بودند با پاک کردن صورت مسئله، بسیاری از این شخصیتهای سرگردان را پس از مصرف کردن و پر کردن زمان سریال بکشند و از داستان حذف کنند تا بتوانند مسیر را برای پیشرفت قصه اصلی، که همان داستان عاشقانه شهرزاد، فرهاد و قباد زیر سایه بزرگ آقا بود، هموار سازند.
اما خب هر اثری ضعفهایی دارد. در مورد شهرزاد بدون شک نقاط قوت و ویژگیهای متمایزی نیز وجود داشتند که آن را به موفقیت رساندهاند. مواردی که باید به آنها توجه شود و در ادامه مطلب به مهمترینشان میپردازیم.
* شهرزاد یک سریال خوش ساخت و حرفهای است که با هدف سرگرم و همراه کردن مخاطب ساخته شده است. در سالهایی که دیگر چندان خبری از مجموعههای با کیفیت نیست و بدسلیقگی، عافیتطلبی، سادهانگاری و عدم احترام به شعور مخاطب در بین سریالهای تلوزیون و حتی نمونههای قبلی شبکه خانگی مد شده است، این مجموعهای است که استاندارهای تولید را رعایت کرده، میتواند تماشاگر خود را در مواردی غافلگیر کند و موقعیتهای متنوعی را پیش روی او قرار دهد. به اینها اضافه کنید خط قرمزهای کمتر شبکه خانگی را که به سازندگان شهرزاد اجازه داد تا لحظات عاطفی و انسانی موثری را خلق کنند و به دور از سانسورهای دست و پا گیر و گاه بیمنطق تلوزیون دولتی، شخصیتها و داستان را به شکل ملموستری بپرورانند.
* داستان عاشقانه پر فراز و نشیب و به شدت احساسی فیلم. آن هم در دورانی که به نظر میرسد مردم بیش از گذشته طرفدار حسرتهای عاشقانهاند و وقتی رنجهای تحمیل شده به شخصیتهای مورد علاقهشان با صدای پر سوز محسن چاووشی همراه میشود، کاملا تحت تاثیر قرار میگیرند. نویسندگان شهرزاد با به تصویر کشیدن یک قصه رومانتیک در بستری تاریخی، که اتفاقا با استعاریهای امروزی جالبی نیز همراه است، توانستند لحظات موثری خلق کنند.
* شخصیتهای اصلی خوب و نقشآفرینیهای شایسته توجه یکی از مهمترین عوامل موفقیت این سریال در فصل اول بود. شهرزاد بدون بازیهای موثر بازیگرانی چون ترانه علیدوستی و شهاب حسینی نمیتوانست تا این اندازه مورد توجه قرار گیرند. علیدوستی و حسینی که پیش از این نیز در آثار سینمایی حضور موفقی داشتهاند، در این سریال مخاطب را با خود همراه میکنند. شخصیتهای شهرزاد و قباد نیز به گونهای بودند که این فرصت را در اختیار آنها قرار دادند تا ابعاد انسانی مختلفی از نقش را برجسته کنند. به ویژه شخصیت به نسبت پیچیده قباد که نمونهاش را کمتر در محصولات تصویری سالهای اخیر سراغ داریم.
* شخصیت بزرگ آقا و حضور علی نصیریان. باید پذیرفت که کارکتر درست پرداخت شده و چند وجهی بزرگ آقا و البته بازی حساب شده نصیریان در این نقش سطح سریال را بالا برده است. شخصیتی که نویسندگان اثر، او و ماجراهای پیراموناش را به طرز آشکاری تحت تاثیر فیلم سترگ فورد کاپولا یعنی پدرخوانده شکل دادهاند. داستانهای مربوط به مافیا بازیهای بزرگ آقا و جنگ قدرتی که در آن درگیر بود، داستانی فرعی بود که به افزایش وزن دراماتیک سریال بسیار کمک کرد. بزرگ آقا درست مانند زندگی آدمهای اطرافاش، سایه سنگیناش را بر سر سریال شهرزاد نیز انداخت. او مهمترین شخصیت در دنیای کوچک قصه این سریال بود و حالا بعد از تمام شدن فصل اول همه را با این سوال تنها گذاشت: «بعد از مرگ بزرگ آقا، چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟»
آریان گلصورت / کافه سینما / اردیبهشت 95
شهاب حسینی - " فروشنده " در شوراى پروانه نمايش
این روزها اصغر فرهادی و گروه سازنده "فروشنده" در مراسم های تقدیرشان در ایران شرکت می کنند و همز مان ممنتو فیلمز قراردادهای اکران بین المللی فیلم را نهایی می کند.
روز گذشته اعلام شد امتیاز پخش فیلم "فروشنده" در کشورهایی چون آلمان، انگلیس، اسپانیا، ایتالیا، اتریش، لوکزامبورگ، هلند، بلژیک، سوییس و لیختن اشتاین، اسکاندیناوی، ایسلند، بالتیک، یوگسلاوی پیشین، مجارستان، لهستان، پرتغال و یونان و قبرس، ترکیه فروخته شده است.
آخرین بخش از اکران های جهانی "فروشنده" هم در آمریکای شمالی است که شرکت آمازون این فیلم را زمستان امسال در آمریکای شمالی نمایش می دهد. در این میان وضعیت فیلم در ایران هنوز نامشخص است. اصغر فرهادی در نشست خبری فیلم اعلام کرد هنوز به علت عدم صدور پروانه نمایش در هیچ جمعی نمی تواند فیلم را اکران کند و به ایران آماده تا وضعیت اکران فیلم را روشن کند.
روز گذشته اخبار ضد و نقیضی درباره نمایش فیلم "فروشنده" برای اعضای شورای پروانه نمایش منتشر شد. این در حالی است که تنها قرار بود "فروشنده" روز یکشنبه توسط اعضای شورای پروانه نمایش اکران شود که تنها سه نفر برای این اکران حاضر شدند و به علت حد نصاب نرسیدن اعضا این نمایش به هفته آینده موکول شد. در نتیجه اعضای شورا هنوز فیلم اصغر فرهادی را ندیده اند و تنها یکی از اعضا که امکان حضور در جلسه هفته آینده را نداشته شخصا به تماشای فیلم "فروشنده" نشسته است.
تا هفته آینده و نمایش فیلم در شورای پروانه نمایش باید منتظر ماند و پیش بینی می شود تا روز دوشنبه وضعیت پروانه نمایش فیلم اصغر فرهادی روشن شود.
شهاب حسینی - نقدهای رسانه های مختلف در مورد "فروشنده"
کافهسینما-دنیا میرکتولی-کن 2016: فروشنده اثر تازۀ اصغر فرهادی جمعهشب در کن به نمایش درآمد و ارزیابی بیشتر منتقدان از فیلم مثبت بوده است. در ادامه بریدههایی از نظرات تحسینآمیز چند رسانۀ فرانسوی دربارۀ این فیلم را میخوانید.
20 مینوت:
اصغر فرهادی، سازندۀ فیلمهای گذشته (2013) و یک جدایی (2011)، این بار با تصویری زیبا از مفهوم بخشش به کن برگشته است. فیلم او دفاعیهایست احساساتی و تکاندهنده برعلیه انتقام. فیلمساز ایرانی فروپاشی رابطهای عاشقانه را که پس از یک حادثه مختل شده، با رنگآمیزی ظریف خود ترسیم میکند. این اثر بسیار زیبا، بین فیلمی کارآگاهی و روانشناسانه در نوسان است و استعداد قابل توجه خالقاش را عیان میکند. فروشنده یک مدعی جدی نخل طلا به شمار میرود.
مترونیوز:
زن که آسیب دیده و ضربۀ روحی خورده، میخواهد فراموش کند و حتی سعی میکند ببخشد. اما مرد درگیر جستوجویی انتقامجویانه میشود که همین، تعادل رابطهشان را تضعیف میکند. هر دوی آنها با وجود تمایلشان به آزادی و جو روشنفکرانهای که در آن زندگی میکنند، فشارهای اجتماعی و اخلاقی در ایران را که آنها را در بر خواهد گرفت، مشاهده خواهند کرد. اگر آن اتفاق فاش شود؟ و اگر حیثیتشان به خاطر هیچ مورد تمسخر قرار بگیرد؟ اصغر فرهادی این زوج منقلبکننده را با همۀ مشکلاتشان، با هم مقایسه میکند. اما با خویشتنداری، بدون دیالوگهای اضافی، و بدون سروصدا و جنجال. در این درام خانوادگی که با تعلیقی رئالیستی توأم است، تقریبا همهچیز در حیا و سکوت و نگاه شکل میگیرد. همانقدر ظریف و دقیق که تکاندهنده. بسیار محتمل است که فروشنده برندۀ یکی از جوایز اصلی کن شود.
لو فیگارو:
اصغر فرهادی این بار سراغ یک درام خانوادگی و اجتماعیِ تر و تازه و پالوده رفته که در طبقۀ متوسط ایران اتفاق میافتد. خود فرهادی در اینباره میگوید: «این من نیستم که انتخاب میکنم کجا فیلم بسازم. در واقع داستانها هستند که یک جای خاص را به من تحمیل میکنند. میدانم که علیرغم همۀ مشکلات، وقتی در ایران فیلم نمیسازم، دلم برای کشورم خیلی تنگ میشود.»
ایدۀ فروشنده از یک نگرش تئاتری میآید. فرهادی پیش از ورود به سینما، تجربههایی در تئاتر داشته. او در فروشنده از یک سو داستان زندگی یک زوج و از سوی دیگر جلسات تمرین نمایششان را متناوبا به تصویر میکشد. نام نمایش، مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است. این خط موازی کمک میکند که تضادها و تناقضهای شخصیتِ عماد روشن شود. همان کسی که در نمایش، حس احترام و همدلی را تجربه میکند؛ اما در زندگی واقعی تمرینِ خشونت میکند.
فیلمساز در این درام اخلاقی و اجتماعی که با روند یک تریلر روانشناسانه پیش میرود، اجزاء سازندهای را که موتیفهای همیشگی سینمایش هستند کنار هم میچیند: کاراکترهایی برخاسته از طبقۀ متوسط، اختلافات خانوادگی، و رصد عالی و رئالیستیِ روابط انسانی و اجتماعی. فیلم به سبک مینیمالیستی ساخته شده و کارگردان خواسته تماشاگر را رها کند تا مستقیما با قصه ارتباط برقرار کند. فرهادی اینجا هم با همان بازیگران قابل اعتمادش کار کرده؛ شهاب حسینی که در دربارۀ الیو یک جدایی با او همکاری کرده بود، و ترانه علیدوستی که قبلا در سه فیلم فرهادی از جملهدربارۀ الی نقشآفرینی کرده بود.
این فیلمساز 44 ساله میگوید که خواسته از طریق این داستان شرافت و انتقام، دست به یک بررسی در باب خشونت بزند؛ خشونتی که شخصیت اصلی فیلم گمان میکند برای اِعمال آن دلیلی معتبر دارد. خود فرهادی میگوید: «فکر میکنم این همان چیزیست که خشونت را خطرناک میکند و دنیای امروز دارد از آن رنج میبرد. این مشکل فقط در ایران نیست. خشونت یکی از معضلات اصلی ما در سراسر جهان است. به خصوص وقتی برای کسانی که اعمالاش میکنند، مشروع به نظر برسد.»
سرویس سینمای جهان کافهسینما
کن 2016
شهاب حسینی - گزارش لحظه به لحظه از مراسم استقبال مردم از عوامل "فروشنده"
کافه سینما-30 دقیقه بامداد جمعه: حاضران در این مراسم، به شدت از رخدادها و آن چه شاهدش بودهاند، ابراز تاسف میکنند. بینظمی مطلق و ارتباط بد حاضران در شرایط سخت، با یکدیگر. 19 سال پس از نخل طلای کیارستمی که در سکوت گذشت. (گزارش تصویری)
همان طور که از طریق کانال تلگرام کافه سینما مطلع شدید، عوامل فیلم تحسین شده فروشنده، پس از جشنواره کن، امشب به تهران خواهند آمد. خبرنگاران کافه سینما از محل فرودگاه، شما را از طریق کانال تلگرام ما caffecinemacom@، در جریان اتفاقهای رخ داده در فرودگاه، قرار خواهند داد. در ادامه نخستین تصاویر را ببینید.
- بر اساس تازهترین اخبار، پرواز عوامل فروشنده، در تهران به زمین نشسته است.
- ایل بیگی، تابش، بنیاعتماد، حبیب رضایی، دلپاک، اورکی، تارخ، کامران ملکی، علی عباسی، از جمله حاضران در فرودگاه هستند.
- میزان استقبال بسیار کمتر از حد انتظار. حدود 100 الی 150 نفر به استقبال عوامل فروشنده آمدهاند.
- ناهماهنگی در فرودگاه. گروه استقبال کنندگان از سالن A به سالن B منتقل شدند.
- تعداد استقبال کنندگان، متشکل از اهالی سینما و رسانه، افزایش یافته و در بهترین حالت به 300 نفر رسیده است. اصغر فرهادی به جمع استقبال کنندگان آمد.
- نیروی انتظامی هم برای حفظ نظم، به کمک آمده است. ناهماهنگی و سردرگمی ادامه دارد. بحث و چانهزنیهای بیهوده دیده میشود.
-تعدادی از عکاسان، به نوبت وارد سالن ورودی شدهاند.
- در اتفاقي جالب حراست فرودگاه لحظاتي از حضور مديرعامل فارابي براي استقبال جلوگيري كرد./ سینما
-حضور عوامل فروشنده در سالن اصلی فرودگاه، با تشویق گروه استقبال کنندگان رو به رو شد.
-پس از شهاب حسینی، حالا در حال تشویق مدل فوتبالی اصغر فرهادی هستند!
-شهاب حسینی پس از ورود به ایران و در واکنش به سوالی که بعد از دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن مسیر شما برای حضور در اروپا و آمریکا هموار میگردد و هدف شما چیست , گفت که ترجیح میدهد در ایران بماند و به کشورش خدمت کند./ فیلم نیوز
-اصغر فرهادی با حضور در جمع خبرنگاران گفت: خیلی متشکرم که این راه دور را آمدید و از ما استقبال کردید. * من به تمامی سوالات شما در روز دوشنبه و در نشستی خبری پاسخ می دهم و اجازه بدهید به دلیل شرایط حاکم و ازدحام جمعیت در فرصت بهتری پاسخگوی همه سوالات شما باشم./ خبرانلاین
-ترانه علیدوستی در جمع خبرنگاران و در میان ازدحام شدید استقبال کنندگان با تشکر مردم گفت:حدس می زدم مردم از عوامل فیلم «فروشنده» استقبال کنند اما نمی دانستم استقبال تا این اندازه زیاد باشد. امیدوارم نمایندگان شایسته ای برای سینمای ایران باشیم./ مهر
-هرج و مرج و بینظمی در مراسم استقبال از عوامل "فروشنده" ادامه دارد.
-اصغر فرهادی درباره مسایلی که درباره حضور در جشنواره کن و بردن جایزه در چنین جشنواره هایی مطرح شده است نیز گفت: این جو برای من تمام می شود و به چنین شرایطی عادت کرده ام.
شهاب حسینی نیز با حضور در جمع خبرنگاران گفت: جای سینمای ایران در چنین رویدادی خالی بود و باید همچنین اتفاقی می افتاد. به هر حال تمام تلاشمان را کردیم که نماینده شایسته ای برای سینمای ایران باشیم و خدا را شکر که این اتفاق افتاد.
وی افزود: من به شادی مردم خوشحالم. البته شادی فقط این نیست که دائما فیلم خنده دار بسازیم همین که بتوانیم با موفقیت هایمان شادی را برای مردم به ارمغان بیاوریم اتفاق مثبتی است و خدا را شکر می کنم که وظیفه ام را انجام دادم.
حسینی در پاسخ به اینکه آیا در جشنواره کن پیشنهاد بازی در اثری جدید را داشته است؟ گفت: هر چه خدا بخواهد همان می شود. تا به امروز پیشنهادی نشده است./ گزارش هنر
-ماجرای جالب همسر اصغر فرهادی! در حالی که در میان شلوغی و بینظمی، اصغر فرهادی فرودگاه را ترک کرد، پریسا بختآور، کارگردان و همسر او، در فرودگاه سرگردان مانده است. آنها که او را نمیشناختند، تازه فهمیدهاند بختآور کیست.
-ترانه علیدوستی در فشار افرادی که قصد گرفتن عکس سلفی داشتند در فرودگاه امام خمینی: من از محیط بسته میترسم/ اصلاحات نیوز
-بر اساس گزارشها، اغلب فشارها و شلوغیها از سوی عکاسان مختلف حاضر در فرودگاه بوده، که بسیاری از آنها نماینده هیچ رسانهای نبودهاند.
-ترانه علیدوستی هم در شرایطی که تعدادی منتظر دیدن او بودند، در این شلوغی و بینظمی، فرودگاه را ترک کرد.
-با وجود آن که حضار در انتظار صحبت اصغر فرهادی بودند، او تنها توانست به بالای یک صندلی برود و دستی برای مردم تکان بدهد.
- همه چیز در بینظمی کامل تمام شد. مراسم استقبال هم بلد نیستیم برگزار کنیم.
-نقل قولی که از عباس کیارستمی که 19 سال پیش نخل طلا گرفت، در این لحظات در فضای مجازی دست به دست میشود:
وقتی نخل طلا بردم کسی به من تبریک نگفت فقط توی فرودگاه به من گفتند از در پشتی برو که عدهای جمع شدهاند تو را بزنند.
شهاب حسینی - واکنش های متعدد اهالی سینما به نخل طلای شهاب حسینی
کافه سینما- کن 2016: ساعتی پیش اصغر فرهادی و شهاب حسینی دو جایزه جشنواره کن را کسب کردند و با تبریکهای زیادی مواجه شدند. که به خصوص بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون را در برمیگرفت. در ادامه نگاهی داریم به واکنش های خاص به جوایز این دو سینماگر ایرانی.
خاطره جالب یک مجری تلویزیون از همبازی شدناش با شهاب حسینی/ رضا رشیدپور: آن روز به او گفتم که کلاس کارش بینالمللی است.
نزدیک به ده سال پیش در فیلم سوپر استار نقش کوچکی داشتم و مقابل شهاب عزیز بازی می کردم . در سکانسی که موقعیت فیلم در فیلم داشت ، شهاب باید در برابر مدیر کارخانه اشک می ریخت و طلب بخشش می کرد . به فرمان کارگردان - سرکار خانم تهمینه میلانی - ضبط سکانس آغاز شد و حدود دو دقیقه طول کشید . شهاب با مهارتی بی بدیل نقشش را بازی کرد و تمام دیالوگ ها رد و بدل شد . همه منتظر فرمان کات بودند . اما شدت تاثیرگذاری شهاب در آفرینش احساس به حدی بود که همه گی مات و مبهوت نگاه می کردیم و خانم میلانی هم دلش نمی آمد که دستور کات بدهد . حتی چند نفر از رفقای پشت صحنه اشک در چشمهایشان حلقه زده بود .... پس از اتمام فیلمبرداری به او گفتم که انصافا کلاس کارش بین المللی است و حتما روزی جایزه ی جهانی خواهد گرفت . شهاب با تواضع همیشگی اش لبخند زد . حالا خوشحالم که او به حقش رسیده و افتخار بزرگی برای سینمای کشورمان به دست آورده است . به دوست خوش قلب و باسوادم تبریک می گویم و امیدوارم همیشه در اوج باشد . همچنین به جناب اصغر فرهادی عزیز هم عرض ادب می کنم و ضمن تبریک به ایشان ، آرزو می کنم این روزهای به یادماندنی برای سینمای نجیب ایران پرشمار باشد.
تبریک به اصغر فرهادی از سوی یک مجری تلویزیون
رضا جاودانی مجری ورزشی تلویزیون، جایزه اصغر فرهادی را روی آنتن به او تبریک گفت.
حسن فتحی کارگردان "شهرزاد"، که این سریال موفق را با حضور شهاب حسینی ساخته است.
باز هم شاهكار ديگر و افتخار ديگر از اصغر فرهادي موجی از شادی را بين مردم ايران به راه انداخت و نام سينمای ايران را در جهان پرآوازه كرد.
اين پيروزی تاريخی را به مردم سرزمينم، اصغر فرهادی عزيز، كارگردان خوش فكر سينمای ايران و شهاب حسينی عزيزم، بازيگري كه هميشه در يادها می ماند را تبريک عرض می كنم.
پرویز پرستویی
خدا رو شکر سینمای ایران شما را دارد.
ایرج طهماسب:
پس از مدت های زیاد حالمان خوب شد.
حجتالله ایوبی: این موفقیت را در هنگامه جشن امید، در روز نیمه شعبان به شما و مردم ایران بویژه سینماگران سرزمینمان تبریک می گویم.
محمود گبرلو:
بی تدبیری رسانه ملی !! تبریک به شهاب حسینی عزیز و بزرگوار بخاطر دریافت نخل طلای بهترین بازیگر و اصغر فرهادی بخاطر دریافت جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن فرانسه.
اکثریت جوانان علاقمند به سینمای ایران بخصوص مشتاقان بازیگر با اخلاق و حرفه ای سینما لحظه به لحظه مراسم کن را پیگیر هستند و در این لحظه بسیار خوشحال و مسرورند اما متاسفانه رسانه ملی از این افتخار ملی به سکوت گذشته ... این همون بی تدبیری است که صدا و سیما گرفتارش است.
توییت گلشیفته فراهانی و تبریکش به شهاب حسینی: یکی از شگفتانگیزترین بازیگران مردی که با آنها کار کردهام.
همچنین روزنامه شرق در تیتر یکاش، از کسب دو جایزه نخل طلا توسط فرهادی و شهاب حسینی گفت. این در شرایطی است که فرهادی و حسینی، جایزههای بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه را بردهاند، و نخل طلا تنها به بهترین فیلم جشنواره تعلق میگیرد. جایزهای که امسال، کن لوچ، باری من دانیل بلیک، آن را گرفت.
شهاب حسینی - واکنش های متعدد اهالی سینما به نخل طلای شهاب حسینی
کافه سینما- کن 2016: ساعتی پیش اصغر فرهادی و شهاب حسینی دو جایزه جشنواره کن را کسب کردند و با تبریکهای زیادی مواجه شدند. که به خصوص بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون را در برمیگرفت. در ادامه نگاهی داریم به واکنش های خاص به جوایز این دو سینماگر ایرانی.
خاطره جالب یک مجری تلویزیون از همبازی شدناش با شهاب حسینی/ رضا رشیدپور: آن روز به او گفتم که کلاس کارش بینالمللی است.
نزدیک به ده سال پیش در فیلم سوپر استار نقش کوچکی داشتم و مقابل شهاب عزیز بازی می کردم . در سکانسی که موقعیت فیلم در فیلم داشت ، شهاب باید در برابر مدیر کارخانه اشک می ریخت و طلب بخشش می کرد . به فرمان کارگردان - سرکار خانم تهمینه میلانی - ضبط سکانس آغاز شد و حدود دو دقیقه طول کشید . شهاب با مهارتی بی بدیل نقشش را بازی کرد و تمام دیالوگ ها رد و بدل شد . همه منتظر فرمان کات بودند . اما شدت تاثیرگذاری شهاب در آفرینش احساس به حدی بود که همه گی مات و مبهوت نگاه می کردیم و خانم میلانی هم دلش نمی آمد که دستور کات بدهد . حتی چند نفر از رفقای پشت صحنه اشک در چشمهایشان حلقه زده بود .... پس از اتمام فیلمبرداری به او گفتم که انصافا کلاس کارش بین المللی است و حتما روزی جایزه ی جهانی خواهد گرفت . شهاب با تواضع همیشگی اش لبخند زد . حالا خوشحالم که او به حقش رسیده و افتخار بزرگی برای سینمای کشورمان به دست آورده است . به دوست خوش قلب و باسوادم تبریک می گویم و امیدوارم همیشه در اوج باشد . همچنین به جناب اصغر فرهادی عزیز هم عرض ادب می کنم و ضمن تبریک به ایشان ، آرزو می کنم این روزهای به یادماندنی برای سینمای نجیب ایران پرشمار باشد.
تبریک به اصغر فرهادی از سوی یک مجری تلویزیون
رضا جاودانی مجری ورزشی تلویزیون، جایزه اصغر فرهادی را روی آنتن به او تبریک گفت.
حسن فتحی کارگردان "شهرزاد"، که این سریال موفق را با حضور شهاب حسینی ساخته است.
باز هم شاهكار ديگر و افتخار ديگر از اصغر فرهادي موجی از شادی را بين مردم ايران به راه انداخت و نام سينمای ايران را در جهان پرآوازه كرد.
اين پيروزی تاريخی را به مردم سرزمينم، اصغر فرهادی عزيز، كارگردان خوش فكر سينمای ايران و شهاب حسينی عزيزم، بازيگري كه هميشه در يادها می ماند را تبريک عرض می كنم.
پرویز پرستویی
خدا رو شکر سینمای ایران شما را دارد.
ایرج طهماسب:
پس از مدت های زیاد حالمان خوب شد.
حجتالله ایوبی: این موفقیت را در هنگامه جشن امید، در روز نیمه شعبان به شما و مردم ایران بویژه سینماگران سرزمینمان تبریک می گویم.
محمود گبرلو:
بی تدبیری رسانه ملی !! تبریک به شهاب حسینی عزیز و بزرگوار بخاطر دریافت نخل طلای بهترین بازیگر و اصغر فرهادی بخاطر دریافت جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن فرانسه.
اکثریت جوانان علاقمند به سینمای ایران بخصوص مشتاقان بازیگر با اخلاق و حرفه ای سینما لحظه به لحظه مراسم کن را پیگیر هستند و در این لحظه بسیار خوشحال و مسرورند اما متاسفانه رسانه ملی از این افتخار ملی به سکوت گذشته ... این همون بی تدبیری است که صدا و سیما گرفتارش است.
توییت گلشیفته فراهانی و تبریکش به شهاب حسینی: یکی از شگفتانگیزترین بازیگران مردی که با آنها کار کردهام.
همچنین روزنامه شرق در تیتر یکاش، از کسب دو جایزه نخل طلا توسط فرهادی و شهاب حسینی گفت. این در شرایطی است که فرهادی و حسینی، جایزههای بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه را بردهاند، و نخل طلا تنها به بهترین فیلم جشنواره تعلق میگیرد. جایزهای که امسال، کن لوچ، باری من دانیل بلیک، آن را گرفت.
شهاب حسینی - واکنش های متعدد اهالی سینما به نخل طلای شهاب حسینی
کافه سینما- کن 2016: ساعتی پیش اصغر فرهادی و شهاب حسینی دو جایزه جشنواره کن را کسب کردند و با تبریکهای زیادی مواجه شدند. که به خصوص بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون را در برمیگرفت. در ادامه نگاهی داریم به واکنش های خاص به جوایز این دو سینماگر ایرانی.
خاطره جالب یک مجری تلویزیون از همبازی شدناش با شهاب حسینی/ رضا رشیدپور: آن روز به او گفتم که کلاس کارش بینالمللی است.
نزدیک به ده سال پیش در فیلم سوپر استار نقش کوچکی داشتم و مقابل شهاب عزیز بازی می کردم . در سکانسی که موقعیت فیلم در فیلم داشت ، شهاب باید در برابر مدیر کارخانه اشک می ریخت و طلب بخشش می کرد . به فرمان کارگردان - سرکار خانم تهمینه میلانی - ضبط سکانس آغاز شد و حدود دو دقیقه طول کشید . شهاب با مهارتی بی بدیل نقشش را بازی کرد و تمام دیالوگ ها رد و بدل شد . همه منتظر فرمان کات بودند . اما شدت تاثیرگذاری شهاب در آفرینش احساس به حدی بود که همه گی مات و مبهوت نگاه می کردیم و خانم میلانی هم دلش نمی آمد که دستور کات بدهد . حتی چند نفر از رفقای پشت صحنه اشک در چشمهایشان حلقه زده بود .... پس از اتمام فیلمبرداری به او گفتم که انصافا کلاس کارش بین المللی است و حتما روزی جایزه ی جهانی خواهد گرفت . شهاب با تواضع همیشگی اش لبخند زد . حالا خوشحالم که او به حقش رسیده و افتخار بزرگی برای سینمای کشورمان به دست آورده است . به دوست خوش قلب و باسوادم تبریک می گویم و امیدوارم همیشه در اوج باشد . همچنین به جناب اصغر فرهادی عزیز هم عرض ادب می کنم و ضمن تبریک به ایشان ، آرزو می کنم این روزهای به یادماندنی برای سینمای نجیب ایران پرشمار باشد.
تبریک به اصغر فرهادی از سوی یک مجری تلویزیون
رضا جاودانی مجری ورزشی تلویزیون، جایزه اصغر فرهادی را روی آنتن به او تبریک گفت.
حسن فتحی کارگردان "شهرزاد"، که این سریال موفق را با حضور شهاب حسینی ساخته است.
باز هم شاهكار ديگر و افتخار ديگر از اصغر فرهادي موجی از شادی را بين مردم ايران به راه انداخت و نام سينمای ايران را در جهان پرآوازه كرد.
اين پيروزی تاريخی را به مردم سرزمينم، اصغر فرهادی عزيز، كارگردان خوش فكر سينمای ايران و شهاب حسينی عزيزم، بازيگري كه هميشه در يادها می ماند را تبريک عرض می كنم.
پرویز پرستویی
خدا رو شکر سینمای ایران شما را دارد.
ایرج طهماسب:
پس از مدت های زیاد حالمان خوب شد.
حجتالله ایوبی: این موفقیت را در هنگامه جشن امید، در روز نیمه شعبان به شما و مردم ایران بویژه سینماگران سرزمینمان تبریک می گویم.
محمود گبرلو:
بی تدبیری رسانه ملی !! تبریک به شهاب حسینی عزیز و بزرگوار بخاطر دریافت نخل طلای بهترین بازیگر و اصغر فرهادی بخاطر دریافت جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن فرانسه.
اکثریت جوانان علاقمند به سینمای ایران بخصوص مشتاقان بازیگر با اخلاق و حرفه ای سینما لحظه به لحظه مراسم کن را پیگیر هستند و در این لحظه بسیار خوشحال و مسرورند اما متاسفانه رسانه ملی از این افتخار ملی به سکوت گذشته ... این همون بی تدبیری است که صدا و سیما گرفتارش است.
توییت گلشیفته فراهانی و تبریکش به شهاب حسینی: یکی از شگفتانگیزترین بازیگران مردی که با آنها کار کردهام.
همچنین روزنامه شرق در تیتر یکاش، از کسب دو جایزه نخل طلا توسط فرهادی و شهاب حسینی گفت. این در شرایطی است که فرهادی و حسینی، جایزههای بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه را بردهاند، و نخل طلا تنها به بهترین فیلم جشنواره تعلق میگیرد. جایزهای که امسال، کن لوچ، باری من دانیل بلیک، آن را گرفت.
شهاب حسینی - واکنش های متعدد اهالی سینما به نخل طلای شهاب حسینی
کافه سینما- کن 2016: ساعتی پیش اصغر فرهادی و شهاب حسینی دو جایزه جشنواره کن را کسب کردند و با تبریکهای زیادی مواجه شدند. که به خصوص بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون را در برمیگرفت. در ادامه نگاهی داریم به واکنش های خاص به جوایز این دو سینماگر ایرانی.
خاطره جالب یک مجری تلویزیون از همبازی شدناش با شهاب حسینی/ رضا رشیدپور: آن روز به او گفتم که کلاس کارش بینالمللی است.
نزدیک به ده سال پیش در فیلم سوپر استار نقش کوچکی داشتم و مقابل شهاب عزیز بازی می کردم . در سکانسی که موقعیت فیلم در فیلم داشت ، شهاب باید در برابر مدیر کارخانه اشک می ریخت و طلب بخشش می کرد . به فرمان کارگردان - سرکار خانم تهمینه میلانی - ضبط سکانس آغاز شد و حدود دو دقیقه طول کشید . شهاب با مهارتی بی بدیل نقشش را بازی کرد و تمام دیالوگ ها رد و بدل شد . همه منتظر فرمان کات بودند . اما شدت تاثیرگذاری شهاب در آفرینش احساس به حدی بود که همه گی مات و مبهوت نگاه می کردیم و خانم میلانی هم دلش نمی آمد که دستور کات بدهد . حتی چند نفر از رفقای پشت صحنه اشک در چشمهایشان حلقه زده بود .... پس از اتمام فیلمبرداری به او گفتم که انصافا کلاس کارش بین المللی است و حتما روزی جایزه ی جهانی خواهد گرفت . شهاب با تواضع همیشگی اش لبخند زد . حالا خوشحالم که او به حقش رسیده و افتخار بزرگی برای سینمای کشورمان به دست آورده است . به دوست خوش قلب و باسوادم تبریک می گویم و امیدوارم همیشه در اوج باشد . همچنین به جناب اصغر فرهادی عزیز هم عرض ادب می کنم و ضمن تبریک به ایشان ، آرزو می کنم این روزهای به یادماندنی برای سینمای نجیب ایران پرشمار باشد.
تبریک به اصغر فرهادی از سوی یک مجری تلویزیون
رضا جاودانی مجری ورزشی تلویزیون، جایزه اصغر فرهادی را روی آنتن به او تبریک گفت.
حسن فتحی کارگردان "شهرزاد"، که این سریال موفق را با حضور شهاب حسینی ساخته است.
باز هم شاهكار ديگر و افتخار ديگر از اصغر فرهادي موجی از شادی را بين مردم ايران به راه انداخت و نام سينمای ايران را در جهان پرآوازه كرد.
اين پيروزی تاريخی را به مردم سرزمينم، اصغر فرهادی عزيز، كارگردان خوش فكر سينمای ايران و شهاب حسينی عزيزم، بازيگري كه هميشه در يادها می ماند را تبريک عرض می كنم.
پرویز پرستویی
خدا رو شکر سینمای ایران شما را دارد.
ایرج طهماسب:
پس از مدت های زیاد حالمان خوب شد.
حجتالله ایوبی: این موفقیت را در هنگامه جشن امید، در روز نیمه شعبان به شما و مردم ایران بویژه سینماگران سرزمینمان تبریک می گویم.
محمود گبرلو:
بی تدبیری رسانه ملی !! تبریک به شهاب حسینی عزیز و بزرگوار بخاطر دریافت نخل طلای بهترین بازیگر و اصغر فرهادی بخاطر دریافت جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن فرانسه.
اکثریت جوانان علاقمند به سینمای ایران بخصوص مشتاقان بازیگر با اخلاق و حرفه ای سینما لحظه به لحظه مراسم کن را پیگیر هستند و در این لحظه بسیار خوشحال و مسرورند اما متاسفانه رسانه ملی از این افتخار ملی به سکوت گذشته ... این همون بی تدبیری است که صدا و سیما گرفتارش است.
توییت گلشیفته فراهانی و تبریکش به شهاب حسینی: یکی از شگفتانگیزترین بازیگران مردی که با آنها کار کردهام.
همچنین روزنامه شرق در تیتر یکاش، از کسب دو جایزه نخل طلا توسط فرهادی و شهاب حسینی گفت. این در شرایطی است که فرهادی و حسینی، جایزههای بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه را بردهاند، و نخل طلا تنها به بهترین فیلم جشنواره تعلق میگیرد. جایزهای که امسال، کن لوچ، باری من دانیل بلیک، آن را گرفت.
شهاب حسینی - پیام تبریک علی نصیریان به شهاب حسینی
پیشکسوت تئاتر در یادداشتی درباره موفقیت همبازی خود در سریال شهرزاد و همچنین اصغر فرهادی در جشنواره سینمایی کن نوشت:
«پیش از شنیدن خبر نتایج اختتامیه و اعلام جوایز فستیوال کن، انتظار این را داشتم که شهاب حسینی جایزه بهترین بازیگر مرد را از این جشنواره کسب کند. انتظاری که برای من تا جایی روشن بود که وقتی در همان ساعات اولیه انتشار خبر، شهاب حسینی را در عکس ها و فیلمها دیدم که جایزه کن را در دست گرفته، با تمام وجود لذت بردم و خوشحال شدم.
خوشحالم که شهاب این جایزه را گرفت چون احساس میکنم این بازیگر جوان به آن چه شایستگیاش را داشت، رسید. شهاب، بازیگر خوش استعدادی است و از هر نظر لیاقت دریافت این جایزه و حتی جایزه دیگری در سطوح بالای جشنوارههای هنری جهان را دارد.
من به عنوان بازیگری که تجربه همکاری با حسینی را در سریال شهرزاد داشتم، او را مستحق دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره کن میدانم. همکاری با گروه شهرزاد به چند دلیل برای من دوستداشتنی بود، یکی از آن دلایل تجربه همکاری با بازیگرهای جوان، با استعداد و خلاق بود.
بازیگرهایی که از نسل نوی سینمای ایران برخاسته و آمدهاند که ماندگار شوند. شهاب حسینی یکی از همان با استعدادهای سینمای امروز ایران است. این عبارات را از روی تعارف نمیگویم. اینها تجربیاتی است که از همکاری در چندین سکانس مقابل او کسب کردم. سکانسهایی که خاطرات زیاد و جالبی را برایم ثبت کرد.
این خاطرات زمانی شیرین میشود که حین همکاری با بازیگر نقش مقابل انرژی خوبی دریافت کنی. شهاب حسینی این حس را به من منتقل کرد و این را به حساب توانمندی او در بازیگری میگذارم. یکی از مهارتهایی که یک بازیگر توانمند را از باقی همقطارانش متمایز میکند، این است که همراهی خوبی با بازیگر نقش مقابلش در سکانسهای مشترک داشته باشد. شهاب حسینی در این زمینه یکی از بهترینهاست.
ما سکانسهای مشترک زیادی را در سریال شهرزاد با هم تجربه کردیم. در این سکانسها دریافتهای خوب و به موقع شهاب حسینی را خوب به یاد میآورم و همین است که او را بازیگری میدانم که در سکانسهای مشترک تمام توانش را برای همراهی با نقش مقابلش میگذارد.
دریافت به موقع و پاسخ به جا در سکانس از خصوصیات بازیگری شهاب است. بازیگرها میدانند در سکانس مشترک تا چه حد داشتن یک همراه خوب به بهتر شدن کیفیت کار کمک میکند. همین همراهی است که باعث میشود بازیگر در یک سکانس بتواند تمام احساس خودش را بروز دهد. داشتن یک همراه خوب کمک بزرگی به جذابیت اثر میکند و شهاب حسینی در این زمینه توانایی بالایی دارد. توان بالای بازیگری حسینی باعث شد همیشه ازهمکاری با او خاطرات خوبی به یاد بیاورم.
سینمای ایران در ادوار مختلفی که تاکنون سپری کرده، بازیگران زیادی را به خود دیده است؛ بازیگرانی که آمدند، نقشآفرینی کردند و رفتند اما در این میان شاید بتوان چند نفر را مثال زد که با توانایی بالای خود درخشیدند و در دل مردم جا باز کردند. هنرهای نمایشی در سالهای اخیر بازیگران توانمندی را معرفی کرده که ورود آنها را به عرصه سینما و تئاتر باید به فال نیک گرفت.
من بارها گفتهام ورود استعدادهای جوان و رشد آنها باعث میشود سینمای ایران ترقی کند و به تکامل برسد. شهاب حسینی یکی از همان استعدادهای جوان است. او با سن کم وارد سینما شد اما چنان پشتکاری از خود نشان داد که اکنون با گرفتن این جایزه سینمای ایران را وارد مرحله تازهای کرد. کسب این جایزه نه فقط برای او که برای سینمای ایران یک افتخار به حساب میآید و جوایز بینالمللی سینمای ایران را رنگ و بوی تازهای میبخشد.
در سالهای اخیر هنرمندان جوانی وارد سینمای ایران شدهاند که هر کدامشان یک امتیاز برای هنر ملی ما هستند. هنرمندانی که برای ماندگار شدن تلاش میکنند و در مسیرشان راسخ جلو میروند. اصغر فرهادی یکی از همین هنرمندان شاخص است که آمدنش فصل تازهای را برای سینمای ایران رقم زد. این هنرمند با خلاقیت و استعداد درخشانی وارد سینما شد و تلاش زیادی برای پیشرفت سینمای ایران در سطوح جهانی کرد.
فرهادی به سینما آمده تا کارهای بزرگ و ماندگار بسازد و سینمای ایران را در سطح ملی و بینالمللی مطرح کند. تلاش و پشتکار این هنرمندان را باید ستایش کرد و ارج نهاد و او را در مسیر موفقیتش همراهی کرد. موفقیت فرهادی موفقیت سینمای ایران است.
هر چقدر سینمای ایران در سطح جهانی رتبه بالاتری کسب کند، جوانان بیشتری میتوانند برای بروز استعدادهای خود قدرت و شهامت پیدا کنند. سینمای ایران سرشار از این استعدادهاست که باید به آنها فرصت ظهور داد و امکاناتی را فراهم کرد که آنها هر روز بهتر بدرخشند.
من بسیار خوشحالم که شهاب حسینی و اصغر فرهادی موفق به کسب جوایز جشنواره کن شدند.»
شهاب حسینی - روایت ترانه علیدوستی از همکاری مجدد با شهاب حسینی
ترانه علیدوستی میگوید او و شهاب حسینی در فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی دو شخصیت کاملا متفاوت از «شهرزاد» را بازی کردهاند؛ شخصیتهایی که به افراد جامعه امروز نزدیکند.
ترانه علیدوستی در گفتگو با مهر با اشاره به ویژگی های سریال «شهرزاد» که باعث شد مخاطبان به سمت آن گرایش پیدا کنند و مورد اقبال قرار بگیرد، گفت: اول از همه قصه، دوم فضای بازتر شبکه نمایش خانگی نسبت به تلویزیون و سوم قدرت اجرایی مجموعه بازیگران که البته درباره خودم حرف نمی زنم، باعث این اقبال شد و فکر می کنم قصه ها و لحظه های عاشقانه چندان در سینمای ما تجربه نشده اند و وارد کردن لحظه های عاشقانه به این داستان تاثیر زیادی در جذب مخاطب داشت.
وی ادامه داد: شاید اینکه فضا در اینجا بازتر بود تاثیر بیشتری در جذب مخاطب داشت. فکر می کنم اگر ما در کارها سانسور کمتری داشته باشیم و نکاتی را با رعایت خط قرمزها نمایش دهیم داستان باورپذیرتر است. با همه اینها فکر می کنم سریال «شهرزاد» یک اتفاق جدید بود.
بازیگر سریال «شهرزاد» درباره پخش این سریال در تلویزیون و تاثیری که می توانست برای مخاطب داشته باشد، گفت: اکنون در همه جای دنیا سریال سازی به شکل خصوصی باب شده و این نوع کار، ارتباطی بی واسطه با مردم است. ما در اینجا مسایلی مثل دریافت مجوزها را داریم که در دیگر نقاط دنیا کمتر درگیر آن هستند اما به نوعی همه دنیا به همین ترتیب است و رسانه های ملی و تلویزیونی صاحب بهترین آثار نیستند بلکه کارها باید به بخش خصوصی نزدیک تر باشد تا مردم خوششان بیاید.
این بازیگر سینمای ایران درباره عشق و دوست داشتن در سریال «شهرزاد» نیز بیان کرد: نمونه های عشق در ادبیات و در جهان خود ما و اطرافمان بسیار زیاد است. با این حال مساله در باورپذیر بودن این دوست داشتن در هنگام به تصویر کشیدن است. هر چقدر فیلم و سریال های عاشقانه بیشتر ساخته شود امکان تولید و خروجی آثار عاشقانه خوب هم بیشتر وجود دارد. این کار برای مردم نو بود و عشق های زنجیره ای در «شهرزاد» برای تاثیرگذاری بیشتر درام اتفاق افتاد.
همکاری کاملا متفاوت با شهاب حسینی در «فروشنده»
وی درباره همکاری خود با حسن فتحی کارگردان سریال «شهرزاد» به عنوان اولین تجربه خود برای بازی در یک سریال یادآور شد: همکاری با آقای فتحی خیلی برای من دلنشین و دلپذیر بود و من فکر نمی کردم زمانی پیش بیاید که سریال را تجربه کنم اما خوشحالم که این تجربه با وی رقم خورد.
علیدوستی در پایان درباره همکاری دوباره خود در فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی با شهاب حسینی و اینکه آیا ارتباطش در آن فیلم تحت تاثیر «شهرزاد» قرار گرفته است یا خیر؟ عنوان کرد: وقتی فیلم «فروشنده» را ببینید، میفهمید که این همکاری دوباره کار چندان سختی نبود چراکه ما دو شخصیت کاملا متفاوت با یک جهان متفاوت تر را در آن بازی کردیم که شبیه خود ماست و در تهران امروز رخ می دهد و مسایل دو شخصیت هم با این سریال کاملا فرق می کند. ما این نگرانی را نداشتیم و اتفاقا آشنا بودن با هم و اینکه از یک پروژه به پروژه دیگر رفتیم بیشتر به ما کمک کرد.
شهاب حسینی - مطلبی درباره لو رفتن داستان در ایران به بهانه سریال شهرزاد
دوستان خوبم در مورد حواشی لو رفتن داستان شهرزاد مطلبی تو سایت کافه سینما نوشتم که اگه دوست داشتین می تونین هم تو سایت و هم همینجا تو وبلاگ نظرتونو بگید.
کافه سینما-هدیه غرات: حواشی و اتفاقاتی که در مورد لو رفتن داستان سریال "شهرزاد" رخ داد باعث شد، مطلبی درباره ی اسپویلر و عدم جلوگیری از لو رفتن داستان در ایران بنویسم.
نویسنده سرویس تلویزیون کافه سینما این گونه ادامه میدهد: احتمالا آنهایی که سریال "شهرزاد" را دنبال میکردند، متوجه شدند که در نیمه دوم پخش سریال، یکی از بازیگران سریال وقتی که نقشاش حذف شد، اطلاعاتی در مورد روند داستان به خبرنگاران داد که از قضا درست هم از آب در آمد! همین باعث شد که عوامل سریال دو قسمت دیگر به سریال 26 قسمتیشان اضافه کنند. اما آیا واقعا لو نرفتن داستان مهم است؟
به عنوان کسی که سریالهای روز دنیا را دنبال میکند و در کنارش در دنیای مجازی فعال در زمینه سریالها یعنی توییتر نیز حضور دارد، ندانستن قصه و روند داستانی آن، یکی از مهمترین نکاتی است که در سریال دیدن وجود دارد. این نکته تنها در مورد مجموعهها هم نیست. به خاطر دارم که قبل از اکران جهانی فیلم جدید جنگهای ستارهای، به دلیل حساسیت بالا و طیف گسترده و پرشور این مجموعه، به ندرت جزییاتی از فیلم از جانب عوامل فیلم ارائه میشد. طرفداران گمانهزنی میکردند و عوامل نیز نه تکذیب و نه تایید میکردند تا اشتیاق مردم را بیشتر کنند. همه در یک حباب غافلگیری قرار داشتند و برای دیدن فیلم در سینماها لحظهشماری میکردند. اما حتی بعد از اکران فیلم، اکثر حسابهای خبری مرتبط با فیلم، هرگز چیزی درباره فیلم و اطلاعاتی که باعث لو رفتن داستان بشود، بروز نمیدادند. از طرفدارانی که فیلم را دیدهاند نیز درخواست میکردند که نظراتشان را در حدی بیطرف نگه دارند تا مزهی فیلم برای کسانی که هنوز آن را ندیدهاند از بین نرود.
یا نمونهی دمدستترش، سریال معروف "بازی تاج و تخت" و بزرگترین اسپویلرش که ماهها توسط بازیگر نقش جان اسنو مخفی نگه داشته شد. تا حدی که کیت هرینگتون در مصاحبهای اعلام کرده که اجازه نداشته با همکاران بازیگرش در اینباره صحبت کند و حالا از آنها معذرت میخواهد. حتما میگویید چرا آنقدر جدی گرفتهاند؟ چرا نگیرند!؟ وقتی این قدر هزینه و زمان صرف میکنند، ماهها برنامهریزی میکنند، حق دارند که مردم را روی لبه صندلیهایشان نگه دارند. آیا نباید مردم را غافلگیر کنند؟ آیا باید همان اول بعد از پخش آخرین قسمت فصل 5 و شوکی که به طرفداران وارد شد، میگفتند: "نه نگران نباشید!؟" اینطور دیگر چه هیجانی داشت؟ آیا اصلا کسی منتظر میماند تا ببیند چطور؟ آیا مخاطب حس نمیکرد که گول خورده است؟
مگر قصد فیلمسازی و داستانسرایی این نیست که خواننده/بیننده غافلگیر شود؟ تصور کنید همان اول هری پاتر، میفهمیدید که لرد ولدمورت قدر بالاخره شکست میخورد. مطمئنا در تمامی لحظاتی که فکر میکردید همه چیز تمام میشود، آن حس غافلگیری و لذت اعلا را حس نمیکردید؛ چرا؟ چون مطمئن بودید و میدانستید که هری زنده میماند. اگر از همان اول میدانستید که اسنیپ با آن همه شخصیتپردازیاش در واقع دارد از هری دفاع میکند، آیا در نهایت به همین اندازه غافلگیر و شوکه میشدید؟! پاسخ این است که مطمئنا نه.
همینهاست که لذت فیلم دیدن را چند برابر میکنند اما وقتی عوامل سریال حتی برای زحمتهای خودشان و همکارانشان ارزش قائل نیستند که مانع لو رفتن از داستان بشوند، دیگر از مخاطب چه انتظاری میرود؟ مخاطبی که آنقدر از این داستان لو رفتنها دیده که به صورت خودکار خودش به دنبال اسپویلرها میگردد!
شاید مفهوم اسپویلر برای سریالها و فیلمهای بیبخار و کمهیجان ما آنقدر مهم نباشد، اما لو دادن داستان از طرف عوامل چیزی است که در هالیوود و سایر کشورهای دیگر امری غیراخلاقی به شمار میرود و مقصر حداقل از جانب تهیهکننده مجازات میشود.
به امید روزی که سریالها و فیلمهای ما آنقدر مهم شوند که نه تنها خود عوامل بلکه طرفداران از عدم لو رفتن داستان حمایت کنند.
لینک در کافه سینما
شهاب حسینی - پوستر بین الملی فیلم "برادرم خسرو"
به گزارش سینماپرس، پوستر بین المللی فیلم سینمایی «برادرم خسرو» در آستانه برگزاری سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر رونمایی شد. این پوستر توسط امیرحسین شجاعی طراحی شده است.
این فیلم پیش از این در بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و در بخش بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد و در اولین نمایش خود در این رویداد با استقبال مخاطبین و منتقدین روبرو شد.
«برادرم خسرو» همچنین قرار است در بخش جلوهگاه شرق سی و چهارمین جشنواره جهانی فجر به نمایش درآید.
در این فیلم ناصر هاشمی، شهاب حسینی، هنگامه قاضیانی، تژاو یونسپور، جواد یحیوی و با حضور بیتا فرهی به ایفای نقش میپردازند.
شهاب حسینی در «برادرم خسرو» نقش یک بیمار دوقطبی را بازی میکند. بازی حسینی در اولین نمایش این فیلم در جشنواره فجر بسیار مورد توجه قرار گرفت. همچنین ناصر هاشمی که بازیگر بسیار گزیده کاری است، با این فیلم بازگشت خوبی به سینما داشته است. هنگامه قاضیانی دیگر بازیگر این فیلم هم بازی متفاوتی در «برادرم خسرو» داشته است.
در خلاصه داستان «برادرم خسرو» آمده است: خسرو که مبتلا به اختلال دو قطبی است باید مدتی در خانه بردار بزرگتر خود سپری کند.
عوامل این فیلم عبارتند از: کارگردان: احسان بیگلری، نویسنده: احسان بیگلری و پریسا هاشمپور، مشاور کارگردان: کیومرث پوراحمد، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه، تدوین: مصطفی خرقه پوش، صداگذار: آرش قاسمی، موسیقی: حامد ثابت، مشاور کارگردان: کیومرث پوراحمد، طراح صحنه و لباس: بابک کریمی طاری، صدابردار: مسیح حدپور سراج، طراح گریم: محمد کلاهدوز، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: امیر سیدی، دستیار دوم کارگردان: بهنام راهنمایی، مدیر تولید و مجری طرح: طاهر امانی، منشی صحنه: فائزه گرکانی، عکاس: علی نیک رفتار، مدیر تدارکات، مرتضی کریمی، سرمایه گذاران: مجموعه شهرفرش، محمود مرویان، شهاب حسینی و سعید ملکان، تهیه کننده: سعید ملکان.
شهاب حسینی برنده ی نخل طلای جشنواره ی کن!
شهاب حسینی برای بازی در فیلم "فروشنده" برنده ی نخل طلایی بهترین بازیگر مرد شد! این اولین باری است که یک ایرانی این جایزه را از آن خود می کند! تبریک می گم به همه ی طرفداران شهاب حسینی!
+ اصغر فرهادی هم برای بهترین فیلمنامه نخل طلا را از آن خود کرد!!!
وبلاگ - نفد و بررسی قسمت آخر فصل اول سریال "شهرزاد"
سلام به همراهان همیشگی وبلاگ. قبل از هر چیز ممنونم از تک تک کسانی که طی مدتی که سریال توزیع می شد، با وجود این همه سایت و صفحه اجتماعی باز هم به این وبلاگ سر زدن، نظرات مختلف و متفاوت خودشون رو گذاشتن و وبلاگ رو سر پا نگه داشتن. از همگی متشکرم! حالا بریم سراغ نکات آخرین قسمت:
1) اولش بگم که به نظرم این قسمت از چند قسمت اخیر خیلی بهتر بود چون سرعت بیشتری داشت. اما از طرفی هم این همه شلوغی تو یه قسمت تنها نشون دهنده ی آشفته بودن فیلمنامه س. اما باز هم پی ریزیشون برای فصل بعدی خوب بود. اینکه یه سری سوال ها بی جواب موند تا حداقل مخاطب دلش بخواد فصل بعد رو ببینه، روند خوبی بود.
2) همه چیز خیلی با هم اتفاق افتاد. به نظرم شخصیت بزرگ آقا باید زودتر از اینها به این حالت رهایی می رسید. البته نصیریان تو بازی خوبش این موضوع رو از چند قسمت پیش، کم و بیش نشون داده بود اما اینکه یه دفعه آخرین قسمت آماده ی مردن باشه و از لحظات زندگی لذت ببره انگار که قراره زود بمیره، یه کم به دور از ذهن بود. ببینید، سریال سازی کار سختیه. مخصوصا وقتی چندین کاراکتر اصلی داشته باشین و بخواهین همزمان همه رو پرورش بدین. تو این سریال "شهرزاد" نقش اوله اما فرهاد، قباد، شیرین و بزرگ آقا همه به همون اندازه مهم ان. ما باید به عنوان مخاطب شکل گرفتن این شخصیت ها رو ببینیم و احساس کنیم. این قضیه هم به نویسنده بر می گرده تا بازیگر. بازیگر اگر باهوش باشه مثل نصیریان، خودش متوجه می شه و بازیش رو به سمت تغییر شخصیت سوق می ده. اگر هم نباشه که یه بازی تخت رو کل سریال انجام می ده بدون هیچ تغییر و تحولی. شتاب نویسنده برای سر هم بندی یک سری چیز ها و پی ریزی موضوعات جدید یه کم زیادی معلوم بود اما نمی دونم چرا، اونقدر از این قسمت بدم نیومد. چون آماده بودم که بدم بیاد اما اینطوری نشد.
3) به نظرم دلیل خوب بودن نسبی این اپیزود به صحنه ی نصرت بر می گرده. شخصیت جالبی داره، بازی بازیگر هم خوبه و اینکه (متشکریم از نویسنده) شخصیتش رو نیست و پر از رمز و رازه. آیا راست گفت به قباد در مورد پدر قباد بودن؟ چرا با بزرگ آقا بده؟ از کجا می یاد، چرا این همه مدت صبر کرده؟ همه و همه نکاتی هستند که شخصیت رو جذاب می کنن. داشتن گذشته ای که مخاطب ازش چیزی نمی دونه. اما وقتی سیر تا پیاز شخصیت رو بدونی یا اونقدر سطحی باشه که اصلا عمقی نداشته باشه برای کاوش، شخصیت برات جذاب نخواهد بود. اما من سکانس های نصرت رو هر چند کوتاه دوس داشتم. مخصوصا با شربت، بده بستون هاشون خیلی خوب از آب در اومده. منتظرم ببینم در فصل بعدی چه اتفاقی براشون می افته.
4) پدر فرهاد فکر می کرد زنش با ازدواج فرهاد و شهرزاد مخالفت می کنه! زهی خیال باطل که مادره خیلی خوشحاله کلا!! نظری ندارم در مورد بخش عروسی، چون همه می دونستیم که اینطوری می شه. فقط باز هم به درد نخور بودن نقش خواهرکوچیک های شهرزاد و فرهاد رو بیشتر فهمیدیم. فقط شدن ابزاری برای پدر و مادر ها تا بگن "آب بیار" ، "برو از اتاق بیرون" "غذامو بیار" "لباس درست بپوش" و از اینطور چیزها. واقعا اگر حذف بشن از داستان اتفاقی می افته؟ نه. یا داستان براشون بنویسین یا حذفشون کنین.
5) شیرین فصل دوم: فراموشی پیدا می کنه و آدم خوبی می شه! احتمال خیلی زیاد اینطوری می شه. حالا شاید خوب نشه اما فراموشی رو پیدا می کنه! وگرنه چرا باید به سرش ضربه بخوره؟
6) در مورد عصبانیت قباد، فکر کنم بتونیم بهش حق بدیم و ازش این ری اکشن رو انتظار داشته باشیم. مخصوصا با اون حرف های تحریک کننده ای که شیرین بهش زد اون هم با وضعی که قباد داشت. توجه کنید می گم بهش "حق بدیم" و از شخصیت ش با توجه به مشکلاتی که داشته و اتفاقاتی که براش افتاده، انتظار داشته باشیم که اینطوری به شیرین بپره و عصبانی بشه. این کمترین ری اکشنی بود که می تونست نشون بده. حق دادن به شخصیت برای انجام دادن کارهایی - اونم چون شما دیدید روند زندگی شو - با درست بودن اون کارها فرق داره. همونطور که قبلا گفتم به شهرزاد هم باید حق داد که بخواد با فرهاد باشه چون فرهاد عشق اول و آخرشه. پس نمی شه گفت نه کار درستی نکرد. باید بی طرفانه قضاوت کرد تو این موارد. در مورد فرهاد یه کم سخته، چون با اینکه شهرزاد با قباد بود، اما عاشقش نشد و داشت کم کم باهاش خوب می شد که اون جریان ها پیش اومد. اما فرهاد یه دوران رومانتیک با آذر داشت. واقعا اونو نمی شه بهش حق داد. چون خیلی شدیدانه با جدایی اش از عشق زندگیش برخورد کرد. رفت برای مدتی کوتاه عاشق یکی دیگه شد. رسما عاشق شد. به همین خاطر می گم شخصیت فرهاد stability نداره، چون تضاد توش زیاد دیده می شه.
7) بازی شهاب تو اون سکانس که با شیرین حرف می زد ، من رو یاده "سوپراستار" انداخت. اونجا هم که گفت اسم مادر منو نیار، یاده "آفریقا" افتادم! روزگاران خوش!
8) اینجا وبلاگ شهاب حسینی ئه. پس برای هزارمین بار می گم: بازی شهاب وقتی که نصرت داشت اون حرف ها رو به بزرگ آقا می زد: معرکه. نگاهش، حالت چشمهاش. بازی خوب یعنی همین. نه اینکه خودتو به در و دیوار بزنی تا اشکی بیاد. ممنونم شهاب عزیز.
+ نظر شما در مورد این قسمت چی بود؟
+ نظرتون در مورد فصل بعدی چیه؟ چه اتفاقاتی ممکنه بیفته؟
شهاب حسینی - اکران فیلم "فروشنده" در فرانسه + پوستر و عکس جدید
هفتمین فیلم کارگردان مطرح ایرانی که به بخش مسابقه جشنواره کن امسال راه یافته است همچون دیگر آثار او توسط کمپانی ممنتو در فرانسه پخش خواهد شد و قرار است در ماه ژوئیه به نمایش عمومی در آید.
به گزارش بانی فیلم، "فروشنده" محصول مشترک ایران وفرانسه، توسط اصغر فرهادی و کمپانی ممنتو تهیه شده است. فرهادی با "فروشنده" برای دومین بار است که در بخش مسابقه کن حاضر می شود. آخرین ساخته این کارگردان ایرانی با ۲۰ فیلم دیگر برای کسب نخل طلا به رقابت خواهد پرداخت. وی چند سال پیش با "گذشته" که در فرانسه ساخته بود، جایزه بهترین بازیگر زن را برای برنیس بژو از جشنواره کن به ارمغان آورد.
در این فیلم شهاب حسینی، ترانه عیلدوستی، بابک کریمی، مارال بنى آدم، مينا ساداتى و… بازی دارند.
شهاب حسینی - نخستین واکنش ها به فیلم "فروشنده" در کن
کافه سینما- ساعت 12:43جمعه شب: منتقدانی که تاکنون درباره «فروشنده» اصغر فرهادی واکنش نشان داده اند زیاد شناخته شده نیستند. توئیت های این منتقدین را در ادامه بخوانید.این مطلب با واکنش های تازه بروز می شود:
دقایقی پیش نخستین نمایش فیلم فروشنده درکن به پایان رسید. منتقدانی که در سالن دوبوسی فیلم را تماشا کردند .واکنش های آنی خود را به فیلم منتشر گردند که در ادامه می خوانید:
متیو اندرسن: درام اخلاقی عمیق فرهادی را دیدم. فروشنده در کن. به این فیلم نخل طلا را بدهید
دونالد کلارک: فروشنده پیرنگی شبیه جدایی دارد.( رازی درون یک ازدواج) اما خرده ای بی روح تر و آکادمیک تر است. مهیج بود.
هالیوود السور: فروشنده اصغر فرهادی درباره شک،خشم، انتقام، گناه، عشق و بوم پایی ( territoriality) است. اما جریان فرعی اش شوونیسم است
ربکا لورنس: فروشنده اصغر فرهادی یک رقیب دیرهنگام نخل طلا است. عالی
پیتر هاول:چک چک آرام سستی بشری و تبعات آن. ماهرانه توسط فرهادی سنجیده می شد. کاملا ویران کننده بود
دیوید جنکینز:سردرگمی های اخلاقی کاملا ویران کننده به این درام ایرانی از اصغر فرهادی جان می دهد. نقش آفرینی های بی نظیر.
گرگوری الوود: فروشنده یک ملودرام خوب اما یک داستان اخلاقی روشن از اصغر فرهادی است.یک داستان نو را دوست دارم.
جوردن رویمی: فکر می کنم کاملا واضح است که فروشنده جدایی نیست اما خب پس چیست؟ یک فیلم عالی. بدجوری پس از فیلم شان پن نیاز بود.
بیلگه ایبری: فروشنده فرهادی خوش ساخت است.اما رفیق مشکلات جدی با این یکی دارم
اوئن گلایبرمن(ورایتی): در این فیلم شهاب حسینی به زیبایی طوری نقش آفرینی کرده که از شخصیت عماد، یک شوالیه با زورگویی ابدی می سازد و ترانه علیدوستی که یک نسخه ی ایرانی با غم و اندوه ِ ماریون کوتیار را ارایه می کند.اما بازی درخشان در این فیلم از آن بابک کریمی است.
دبورا یانگ(هالیوود ریپرتر): سکانس پایانی، گروهی از شخصیت های جدید را معرفی می کند که در میان آنها سجادی حسینی فراموش ناشدنی است. طراحی صحنه کیوان مقدم در دو آپارتمان نیز خیره کننده است و یرای پنجره ها و درهای خاص فرهادی به عنوان لوکیشن های کنش های اجتماعی.»
علی معلم (دنیای تصویر): «فروشنده» خوشبختانه در داستانگویی فیلم بسیار موفقی بود و تمشاگران را روی صندلی میخکوب کرد. حالا می شود با اطمینان گفت فرهادی بهترین داستانگو سینمای معاصر ایران است. اصولا داستانگویی در سینما که از نظر برخی خیلی آسان است توسط فرهادی به خاطر اینکه نقاط عطف و شروع و پایان داستانش را می فهمد و صحنه و هنرپیشه هایش را اداره می کند در «فروشنده» به بهترین شکل اتفاق می افتد.
منتقد سایت«د رپ»:فروشنده اصغر فرهادی که راهی کن شد به نظر رسید یک فیلم محبوبِ زودهنگام است که برنده نخل طلا می شود. حالا که فیلم نمایش داده شده به ضرس قاطع می توان گفت که فرهادی مسلما قدرتمند و غیر قابل نادیده گرفته شدن است. اما شاید بتوانید او را برای بردن نخل طلا به حساب نیاورید.»
سرویس سینمای جهان کافه سینما
جشنواره کن 2016
+ برای خواندن نقدهایی بیشتر اینجا را کلیک کنید.
شهاب حسینی - نگاهی به سریال "شهرزاد"
فصل نخست سریال شهرزاد که در قسمت های پایانی، واکنش های متفاوت و بعضاً تناقض آمیز مخاطبین خود را برانگیخته بود، بالاخره به اتمام رسید و مشتاقان خود را چشم به راه آغاز فصل دوم گذاشت.
گفتن از ویژگی ها، ساختار، فیلمنامه، طراحی صحنه، بازی، کارگردانی و ... تکرار مکررات است و کمتر بیننده ای است که به فاخر بودن اثر اذعان نکند. پس، از اینها می گذریم و سعی می کنیم پایان بندی سریال را بیشتر مد نظر قرار دهیم.
واضح است که ترجیح دادن فرهاد به قباد، از سوی شهرزاد، به مذاق دوستداران سریال خوش نیامد و به ویژه، اکثر قریب به اتفاق "مادران" نتوانستند با این تصمیم شهرزاد کنار بیایند که: چطور ممکن است یک مادر - آن هم در سالهای دهه 30 - به این راحتی از بچه اش بگذرد و به عشق قدیمی خود رجوع کند؟ از حق هم نگذریم این حرف بی راهی نیست؛ گرچه شهرزاد از زنان زمانه خود بسیار جلوتر بوده است.
در واقع، نوع تمایل مخاطبین به این بود که شهرزاد در هر صورت به قباد برگردد. دلیلش هم واضح است؛ قباد مردی است که از زن اول خود جز توهین و بد دهنی، مهمانی بازی و بریز و بپاش و ولخرجی، تنشهای روانی و ... چیزی ندیده. در حالی که در آن سوی میدان، انسانی متعالی را دید که بی برو برگرد، عشقی والا و بدون قید و شرط را برایش به ارمغان آورد. این آدم داغان و شکسته و خرد، با شهرزاد نم نم رو به تعالی بود. به قول خودِ قباد، بهشت را تازه داشت پیدا می کرد.
پس بیننده با این وجه داستان همذات پنداری بیشتری داشت و لذا وقتی که محقق نشد و در سکانس معروف حیاط خانه، شهرزاد فرهاد را انتخاب کرد، خیلی ها همراه با قباد فرو ریختند.
با اینحال فتحی با حرفه ای گری خاص خود، برای این بخش از روایت هم همچون سایر گره های قصه، ادله محکمه پسندی دارد. او میلیمتری و میناتوری، از زبان شهرزاد توجیهات لازم را ارائه می کند. مثلاً در سکانس مهمی از قسمت 27 می بینیم که شهرزاد رو به قباد می گوید که او (شهرزاد) به میل خود از خانه وی نرفته و تا زمان تصمیم به جدایی قباد (که ناشی از فشار های سنگین و کمرشکن بزرگ آقا بود) به عهد خود با او وفادار بوده است. از سوی دیگر شهرزاد انتظار داشت قباد در طول زمان، به چنان رشد و تعالی ای برسد که بتواند اصطلاحاً جلوی بزرگ آقا در بیاید و ظلم وستم او را بر نتابد. کاری که قباد بسیار دیر - در سکانس های پایانی - به آن رسید و دیگر آب از سرش گذشت و ترس هایش را کنار گذاشت و توانست بی واهمه و رو در رو، با عمویش (؟) کارزاری بی سابقه را به نمایش بگذارد.
همچنین از زبان بزرگ آقا می شنویم که قباد نتوانست طوری با شیرین رفتار کند تا بتواند زندگی موازی با شهرزاد را تداوم بخشد. به خاطر همین، با فتنه گری های شیرین و عصبیت ها و تأثیرگذاری اش بر پدر، جدایی قباد از شهرزاد اجتناب ناپذیر شد.
با وجود تمام امیدواری ها به این مجموعه، متأسفانه آفتِ مدل پایان بندی سریال های ایرانی، دامن "شهرزاد" را هم گرفت و گرچه با شدت کمتر، نوعی دستپاچگی و سرِهم بندی در تعیین تکلیف ماجراها کاملاً مشهود بود. به ویژه تغییر نگاه یا دیدگاه شخصیت های فیلم در برخورد با موضوع مهمی مثل ازدواج فرهاد و شهرزاد (گره اصلی داستان) که برای پروراندن و جا انداختن آن، قسمتهای زیادی صرف شده بود. این چرخشهای ناگهانی، گاهی چنان توی ذوق زننده است که انگار کسی خواسته صرفاً با یکی دو قسمت و چند سکانس، تمام آن زحمات را بر باد دهد! (نگاه کنید به سکانس پذیرش موضوع از سوی بزرگ آقا یا مادر فرهاد).
همچنین در ادامه انتقاد به اختتامیه سریال، نوع مرگ بزرگ آقا هم به هیچ وجه در شأن بزرگی اش نبود. شاید در سکانس لطیف مکالمه اش با باغبان (که به زعم حقیر از معدود بخش های قابل تأمل در یکی دو قسمت پایانی محسوب می شود)، می شد مرگی خاصتر برای وی متصور شد.
در عین حال حسن فتحی با ایجاد ابهامات و معماهای نسبتآً به موقع در داستان و کاشتن بذر تعلیق و پرسش در ذهن تشنه و جستجوگر مخاطب، توانست به خوبی در لحظه اتمام فصل یک، همه را به فصل دوم سریال امیدوار سازد. در واقع با وجود دلخوری مخاطب به خاطر تصمیم شهرزاد، نکته مهم این بود که اکثر قریب به اتفاق بینندگان، انتظار رسیدن فصل دوم را به سایر توقعات روز مره شان اضافه کردند!
ارتباط عجیب و غریب قباد با نصرت/حشمت، نوع آگاهی (یا ناآگاهی؟) بزرگ آقا نسبت به این رابطه، نقش اکرم در ادامه ماجرا و سابقه قبلی اش، نحوه استمرار جاه و جلال بزرگ آقا و جایگاه قباد در این معرکه، سرنوشت شیرین و شربت و سرهنگ تیموری و مهمتر از همه، عاقبت مثلث عشقی "شهرزاد - فرهاد - قباد"، همگی سوالات بی جوابی هستند که تمایل به دیدن فصل بعد را در مخاطب به خوبی زنده نگاه می دارند.
چرا نصرت که اینقدر به بزرگ آقا نزدیک است و حکم دست راست وی را دارد، اینطور به خون او تشنه بوده؟ چه چیزی بینشان جریان داشته که چنین تناقض بزرگی را در نوع رابطه شان می بینیم؟
یا اینکه چرا بزرگ آقا در حین مرگ، به نصرت اعتراف کرد که قباد را دوست داشته؟ این چه دوست داشتنی است که با نقره داغ کردن همیشگی اش همراه بود؟ قصدش چه بود که اسمی از شهرزاد برد و انگار منظورش این بود که می خواسته شهرزاد این تاج و تخت را پس از او راهبری کند؟
تناقضات فوق البته تا اینجای کار ایرادی ندارد؛ چون قصه فعلاً در جایگاه روایت موضوع است. ولی برای ادامه سریال، کار فتحی و تیم نویسندگان جهت ایجاد یک منطق منسجم و باورپذیر و گره گشایی از ابهامات متعدد و پیچیده داستان، بسیار سخت خواهد بود.
این در حالی است که واکاوی عشق رازآلود بزرگ آقا به شهرزاد - که به گفته خود بزرگ آقا دچار خودسانسوری از سوی وی شد - هنوز هم جای کار بسیار دارد. یادتان باشد در قسمت 16 سریال، عکس زنی (در لباس عروسی) از صندوقچه مخفی بزرگ آقا بیرون آمد و در دستش دیده شد که شباهت انکارناپذیری به شهرزاد داشت. او که بود؟ (قطعاً همسرش نبود چون در صحنه تصادف و همچنین بر روی در و دیوار خانه، عکس همسر بزرگ آقا مشخص است.)
در همین راستا، بد نیست گریزی هم بزنیم به منولوگ ماندگار و استثنائی بزرگ آقا در اپیزود 17؛ که حالا می فهمیم بی ارتباط به عشق مخفی و یک طرفه وی به شهرزاد نبوده است:
می دونم ... سراپات کدورته از من.
خیلی مونده بفمی که زندگی بی رحم تر از اونه که هر چی می خوای جلوت بذاره؛
اگه یه وقت اینو بفهمی، همه کدورت ها از قلبت پاک می شه...
تو زندگی یه رازهایی هست که به زبون نمیاد؛ باید راز مگو بمونه.
اینو بدون: تو این دنیا تو تنها کسی نیستی که دلت شکسته؛ به اونچه که می خواستی نرسیدی.
اصل تو این دنیا نرسیدنه؛ وقتی برسی عجیبه ...
ساختار فصل 2 می تواند جذابتر هم باشد. تلفیقی از آینده و فلاش بک. فلاش بک هایی حتی به قبل از زمان فصل 1. پس شاید در فصل بعدی، خیلی در زمان به جلوتر نرویم؛ به خاطر حل معماهای کاشته شده در ذهن.
در پایان، نمی توان از "شهرزاد" گفت و به وجه نامحسوس سیاسی اثر اشاره ای نکرد. فتحی در قالب یک درام سنگین عشقی - تاریخی، دغدغه های سیاسی جالبی هم دارد. آنجاها که در قالب بازی زیرکانه کلمات، تلنگر های ریزی به ذهن مخاطب می زند!
شهاب حسینی - گزارشی از اکران فیلم "چهارشنبه" در رشت + عکس ها
اختصاصی گیل خبر/ سینما میرزا کوچک رشت بنا به استناد دست اندرکارانش در سال های بعد از انقلاب هیچ روزی را به یاد نمی آورد که بلیت های نمایش فیلمش در عرض ده دقیقه به فروش رفته باشد. شاید تنها یک بار فیلم گوزن های مسعود کیمیایی چنین استقبالی را در سینما به خود دیده است. اما به لطف اعلام حضور سید شهاب حسینی سوپراستار سینمای ایران این فرصت بدست آمد که چنین رکوردی برای این سینمای قدیمی رشت بوجود بیاید. در حالی که بسیاری از مردم پشت شیشه سینما در حال انتظار و التماس برای ورود به سالن بودند و جمعیتی نیز به صورت ایستاده مجبور شدند فیلم را تماشا کنند فیلم «چهارشنبه» با سخنرانی عوامل فیلم برای مردم رشت اکران شد.
فیلم چهارشنبه به کارگردانی سروش محمدزاده روایت خانواده ای را بیان می کند که اعضای آن درگیر قصاص یا بخشش قاتل پدر خود هستند که قرار است روز چهارشنبه پای چوبه دار برود. این فیلم در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در بخش هنر و تجربه اکران شد.
به جزء شهاب حسینی در این مراسم نسیم ادبی، آرمان درویش، پیام اینالویی، الهاج فتحعلی بازیگران فیلم، سروش محمدزاده کارگردان، مرتضی غفوری مدیر فیلمبرداری و یوسف وجدان دوست تهیه کننده در اکران اختصاصی سینما میرزاکوچک حضور داشتند.
شهاب حسینی که در این فیلم نقش برادر بزرگتر خانواده را ایفاء می کند توانست با حضورش بر جذابیت و اهمیت این فیلم بیفزاید. اما در این میان بازی آرمان درویش و پیام اینالویی نیز مورد توجه منتقدان قرار گرفت و شهاب حسینی از آن ها به ویژه آرمان درویش به عنوان ستاره های آینده سینما یاد کرده است. آرمان درویش که با پیشنهاد شهاب حسینی برای نقش طاهر انتخاب شده است به گفته حسینی دارای سابقه دوستی با وی است که در زمینه فیلم کارهای تحقیقاتی انجام داده است و به پیشنهاد شهاب این کار را قبول کرده است نه آن که خود پیشنهاد بدهد.
عوامل فیلم قبل از شروع فیلم در جمع خبرنگاران حضور پیدا کردند و به سوالات آن ها پاسخ دادند. شهاب حسینی با خوشحالی از حضور در جمع مردم رشت بیان داشت: شهرستان رشت از نظر توجه به فرهنگ و هنر و بویژه ادبیات یکی از پایگاه های فرهنگی این سرزمین محسوب می شود. وی درباره حضور خود در این فیلم اول سروش محمدزاده بیان داشت: من برای حضور در این فیلم کار را ملاک قرار دادم، من سناریو را به عنوان یک تکنسین نگاه نمی کنم، اگر بعد از خواندن سناریو احساس کردم که نمی توان به تماشای فیلم نشست حتی با پیشنهادهای هنگفت نیز از حضور در آن سرباز زده ام و خودم را از مخاطب جدا نمی دانم.
این هنرپیشه شاخص سینمای ایران همچنین ابراز داشت: سینمای ایران بعد از نوسان دهه هشتاد در دهه نود دچار پیشرفت شده است و این مسئولیت ما را بالاتر می برد، وقتی می بینیم که کارگردان جوان فیلم ابدو یک روز چنین فیلم تحسین انگیزی را می سازد باید نیز امیدوار باشیم و سینمای هنر و تجربه نیز نیاز به حمایت های بیشتری دارد. وی افزود: موضوع فیلم چهارشنبه نیز بخش هایی است که در سطح جامعه مشاهده می کنیم و باید گفته بشود.
شهاب حسینی وی در مورد این که با توجه به مضامین اولین فیلم بلند خود« ساکن طبقه وسط» و حضور در چنین فیلمی به معنای این است که وی در حال تغییر و تفاوت در خود است بیان داشت: این میل به تغییر به نوعی این انگیزه پیشرفت است و آدم را از روزمرگی و تکرار نجات می دهد. وی خاطرنشان کرد: در زندگی هر آدمی تحولاتی می تواند اتفاق بیفتد که پیرو همان تغییرات حرکت می کند، وقتی فیلمی مثل ساکن طبقه وسط را کارگردانی می کنم همان نگاه کلی فیلم را دارم انجام می دهم اما برای بازی در فیلم چهارشنبه ریتم فیلم و عوامل برای موضوعی در جامعه حرکت می کند.
بازیگر سریال شهرزاد و فیلم جدایی نادر از سیمین با اشاره به مضمامین استیکرهایی که در شبکه های اجتماعی از وی ساخته می شود نیز گفت: اگر این استیکرها موجبات خوشحالی مردم را فراهم می کند من بسیار خوشحالم. وی همچنین درباره سروش محمدزاده کارگردان فیلم نیز گفت: ایشان هرچند اولین کار بلند خودشان را انجام دادند اما این به پیشینه و عقبه چندین ساله در صداوسیمای مشهد با سابقه برنامه نویسی، اجرای برنامه، تدوین، بازیگری و کارگردانی برمی گردد که در یک جهد بیست ساله تواستند گام اول خودشان را محکم بردارند، من همیشه به شوخی به وی می گویم که تو را میبینم فکر می کنم کیانوش عیاری جوان شده است.
در این نشست خبری سروش محمدزاده کارگردان فیلم نیز بعد از معرفی فیلم چهارشنبه به عنوان یک فیلم با هزینه شخصی و ساخت آن در بیست روز درباره نام این فیلم گفت: از آنجایی که اتفاق قصاص قرار است روز چهارشنبه صورت بگیرد و همه برای این روز درگیرند این نام را انتخاب کردیم. وی افزود به عنوان کوچکترین عضو سازنده این فیلم بسیار مفتخرم که در کنار گروه این فیلم حرفه ای باشم.
یوسف وجدان دوست تهیه کننده این فیلم نیز در این نشست بیان داشت: این فیلم با هزینه شخصی و بدون حمایت خاصی انجام شد و خوشبخانه نظر مثبت تماشاگران، منتقدان و حتی مسئولان را در پی داشت. وی در انتها گفت: هدف اصلی ما برای حضور در این شهر با توجه به مضمون فیلم اتفاقی است که امیدواریم امشب به آن برسیم!
شهاب حسینی - اکران و نقد فیلم "ساکن طبقه وسط" در دانشگاه تهران
اکران فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» در دانشکده ی روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با استقبال چشمگیری روبرو شد.
به گزارش سوره سینما ، دانشجویان از دانشگاه های مختلف در این اکران حاظر شده و پس از نمایش فیلم در نشست پرسش و پاسخ شرکت کردند. شهاب حسینی کارگردان و بازیگر این فیلم به همراه محمدهادی کریمی نویسنده ی فیلمنامه، مجید پازوکی سرمایه گذار و شاهین شجری کهن منتقد در کنار دانشجویان به تماشای فیلم نشستند و سپس به تحلیل و بررسی آن پرداختند.
شهاب حسینی که سال ها دانشجوی رشته ی روانشناسی دانشگاه تهران بود درباره ی حضورش در دانشکده ی روانشناسی و علوم تربیتی این دانشگاه گفت: با اکران فیلم «ساکن طبقه وسط» فرصتی دست داد تا پس از سال ها به دانشگاه محل تحصیلم سری بزنم. متاسفانه امکان ادامه ی تحصیل تا پایان این دوره ی آموزشی فراهم نبود، اما شاید روزی برگشتم و روانشناسی را ادامه دادم.
نویسنده ی فیلمنامه با اشاره به عنوان فیلم «ساکن طبقه وسط» یادآور شد که قصه ی این فیلم جامعه ی خاصی از جامعه را در برنمی گیرد: منظور از «ساکن طبقه وسط» مردم طبقه ی متوسط جامعه نیست. این فیلم تمثیلی از کل زندگی برای هر فردی است. عینیت و ذهنیت در آن با یکدیگر تلفیق شده و فیلم به طبقه خاصی از جامعه اشاره ندارد، هیچ حرف سیاسی هم در آن عنوان نمی شود. درواقع دغدغه ی این فیلم انسان هزاره ی سوم است. حتی شخصیت اصلی این فیلم هیچ اسمی در فیلم ندارد و می تواند هرکسی باشد. این انسان میان زمین و آسمان، باورهایش، ضد باورهایش، سنت و مدرنیته و… در یک برزخ است.
شهاب حسینی برای بازگو کردن دغدغه ی این فیلم به دوران نوجوانی خود و سال های جنگ رجوع کرد و گفت: جنگ تحمیلی تاثیرات عجیبی روی هر شخص گذاشت. سال ۶۷ وقتی که جنگ تمام شد من ۱۵-۱۶ سال داشتم. بزرگترهای ما در آن دوران آنقدر دغدغه داشتند که هم سن و سال های ما از توجهی که نسل نوجوان امروز از اطرافیان خود می گیرند، بازماند. در سنی بودیم که باید هویتی برای خودمان پیدا می کردیم، می خواستیم در جامعه دیده شویم تا از کنارمان بی تفاوت نگذرند. من آن زمان تمام زمانم را با موسیقی و فیلم پر می کردم، به قدری در دنیاهای مختلف پرواز می کردم که یادم است در هر دوره ای از زندگی ام دوست داشتم جای یک نفر باشم. یک دوره دوست داشتم جای فوتبالیست های بزرگ آن زمان باشم، یه دوره خودم را جای یک بازیگر می گذاشتم، یادم است رفته بودم فیلم «تاراج» زنده یاد ایرج قادری را ببینم. از سینما خارج شدم و در خیابان ادای راه رفتن آقای جمشید هاشم پور را در آوردم. تقریبا می توانم بگویم نسل ما تربیت شان بر عهده ی خودشان بود. بنابراین دغدغه ی فیلم «ساکن طبقه ی وسط» که هویت است، دغدغه ی شخصی و حتی بغض من بوده است. آقای دکتر کریمی این پاذل زیبا را چیدند و من آن را به تصویر کشیدم.
شاهین شجری کهن منتقد سینما نیز درباره ی فیلم ساکن طبقه ی وسط گفت: این فیلم یک پیشنهاد متفاوت است و ساخته شدن آن نیاز به جسارت داشت، وقتی کارگردانی برای اولین فیلم خود به سراغ چنین پروژه ی سختی می رود نشان از آن دارد که بسیار اصالت دارد و نیت اش برای فیلمساز شدن جدی است.
کارگردان این فیلم درباره ی میزان تاثیر گذاری خصوصیات و خلاقیات شخصی اش در بازی کردن نقش اصلی این فیلم عنوان داشت: دغدغه ای که دکتر محمد هادی کریمی در نگارش این فیلمنامه داشت شخصی نیست، مساله ای ازلی ابدی است که برای تمام دوران و اشخاص صدق می کند. اما بی شک بخشی از خصوصیات اخلاقی بازیگر به نقش تزریق می شود، بنابراین شخصیت اصلی این فیلم قسمتی از خصوصیات شخصی من را هم دارد.
مجید پازوکی نیز درباره ی مبحث سرمایه گذاری بخش خصوصی در سینما رو به دانشجویان عنوان کرد: حکایت سرمایه گذاری در سینما مانند دانشکده ی شماست. از آنجا که فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستم می دانم که در زمستان سیستم گرمایشی درست کار نمی کند و از سرما می لرزید و در تابستان با جزوه ها خودتان را باد می زنید. طبیعتا از دل این دانشگاه پزشکی بیرون می آید که به دنبال سینما و امور فرهنگی می رود. سینمای مستقل چندان مورد حمایت قرار نمی گیرد و اغلب بودجه ها برای فیلم هایی هزینه می شود که اندیشه ای در ورای آن وجود ندارد. این برای جامعه ای که می تواند ادعای فرهنگ داشته باشد جای تاسف دارد. وقتی فیلمنامه ی «ساکن طبقه وسط» را خواندم متوجه شدم که جای این گونه فیلم ها در سینمای ما بسیار خالی است.
فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» اولین ساخته ی شهاب حسینی است که توسط محمد هادی کریمی به نگارش درآمده. شهاب حسینی در این فیلم بیش از ۳۰ نقش بازی کرده است.